ایزدگشسپ

معنی کلمه ایزدگشسپ در فرهنگ اسم ها

اسم: ایزدگشسپ (پسر) (فارسی)
معنی: از شخصیتهای شاهنامه، نام دبیر انوشیروان پادشاه ساسانی

معنی کلمه ایزدگشسپ در دانشنامه آزاد فارسی

ایزدگشسپ (دبیر انوشیروان). ایزدگُشَسْپ (۱)
(به معنای اسب نر) در شاهنامه، یکی از سه دبیر دانشمند انوشیروان . هرمز اندیشناک از ناسپاسی، آهنگ کشتن او کرد و وی را به زندان افکند. ایزدگشسپ موبد موبدان را نزد هرمز فرستاد تا آزادیش را از وی بخواهد، وگرنه از خدا داوری خواهد خواست . چون سخن چینان این پیغام را پیش از موبد موبدان، به شاه رساندند، هرمز او را در زندان کشت .
ایزدگشسپ (سردار ایرانی). ایزدگُشَسْپ (۲)
به روایت شاهنامه، سردار ایرانی. از سوی بهرام چوبین بُنه دار سپاه ایران در جنگ با ساوه شاه بود. و بهرام را در شکست پرموده، فرزند ساوه شاه، یاری داد. به هنگام شورش بهرام در کاخ جادویی، و نبرد تن به تن او با خسروپرویز نیز، از یاران نزدیک او بود. پس از کشته شدن بهرام چوبین، با گردیه به ایران بازگشت.

معنی کلمه ایزدگشسپ در ویکی واژه

از اسامی مردانه دوران ساسانیان در شاهنامه است اما متعلق به دوران بسیار کهن بوده و خویشاوندی با آذرگشسپ دارد. گاهی تحت عنوان ایزدگشنسب نیز مسموع می‌شود و باید گشسپ در همه اصطلاحات مشابه مضمون زراعی داشته باشد ظاهراً برزگران گندم و جو از منزلت ویژه‌ای در کیش زرتشت یا خضر برخودار بودند.

جملاتی از کاربرد کلمه ایزدگشسپ

جهاندار ناکام برگاشت اسپ پس اندر همی‌رفت ایزدگشسپ