ایحاء
معنی کلمه ایحاء در فرهنگ معین
معنی کلمه ایحاء در ویکی واژه
مطلبی را در ذهن یا دل کسی افکندن.
جملاتی از کاربرد کلمه ایحاء
إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّیَ الَّذِی یُحْیِی وَ یُمِیتُ مفسران گفتند این آن گه بود که ابراهیم در بتخانه شده و بتان را شکسته، و نمرود او را حبس فرموده، پس از حبس بیرون آوردند او را تا بسوزند، نخست نمرود از وی پرسید من ربّک الذی تدعونا الیه؟ آن خدای تو که ما را و از او میخوانی کیست؟ ابراهیم گفت رَبِّیَ الَّذِی یُحْیِی وَ یُمِیتُ خدای من آنست که مرده زنده کند و زنده را میراند، و ایاه اعبد و منه اسأل الخیر، او را پرستم و آنچه خواهم از وی خواهم. آن جبار گفت «أَنَا أُحْیِی وَ أُمِیتُ» من هم مرده زنده کنم و هم زنده میرانم، زندانیی که نومید بود از زندگانی، او را بخواند و آزاد کرد، گفت این مرده بود زنده کردم. و دیگری را بکشت، گفت این زنده بود میرانیدم. اعتقاد داشت آن متمرد طاغی که احیا و اماتت آنست که وی کرد، و این مایه ندانست که ایحاء آفریدن حیات است در بنده و در حیوان، و اماتت آفریدن مرگ است در وی، و جز کردگار ذو الجلال و قادر بر کمال برین قادر نیست، و بجز کار وی نیست. اما ابراهیم ازین سخن برگشت و حجتی دیگر آورد، نه عجز و درماندگی را، لکن خواست تا بر حجت بیفزاید و حجتی آرد که وی را بی سامان و بی پاسخ گرداند و عقلش در آن مدهوش و متحیر گردد.