اکوان دیو

معنی کلمه اکوان دیو در ویکی واژه

اکوان‌دیو
از دیوهای شاهنامه که در زمان کیخسرو با کارهای خارق‌العاده ظهور نمود و توسط رستم کشته شد. جز اکوان دیو این نشاید بُدن.....ببایستش از باد تیغی زدن (شاهنامه)

جملاتی از کاربرد کلمه اکوان دیو

بریده کله اکوان دیو و هشته به ترک به جای مغفر پولاد زرنشان رستم
بگذشتن از مراتب اکوان دیو چیست باز آمدن به خوی ملایک ز خوی خویش
گوان خوان و اکوان دیوش مخوان که بر پهلوانی بگردد زیان
ببر پیل و آن سنگ اکوان دیو که از ژرف دریای گیهان خدیو
مرا خوار شد جنگ اکوان دیو همان رزم گردان و مردان نیو
چه اکوان دیو و چه دیو سپید که از جان ز رزمش شدند نا امید
جوابش داد کانجا خوان دیو است مقام و مسکن اکوان دیو است
جز اکوان دیو این نشاید بُدن ببایستش از باد تیغی زدن
ولی اکوان دیو آمد بجنگت نهاد او بر سر این چاه سنگت
ز رستم چو بشنید اکوان دیو برآورد بر سوی دریا غریو