اکتناز

معنی کلمه اکتناز در لغت نامه دهخدا

اکتناز.[ اِ ت ِ ] ( ع مص ) گرد آمدن مال. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). گرد آمدن. گرد آمدن و سخت شدن. ( از اقرب الموارد ). || پر شدن هرچه باشد. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || آگنده شدن مغز استخوان. ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ) ( المصادر زوزنی ). || پوشیدن چیزی را در ظرف. ( از اقرب الموارد ). || نهادن. برنهادن مالی. گرد کردن. گرد آمدن. گنج نهادن. ( یادداشت مؤلف ) : چون سخن به ذکر اکتناز و احتیاز زر و سیم رسیدی فرمودی... ( تاریخ جهانگشای جوینی ).

معنی کلمه اکتناز در فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - گرد آمدن مال . ۲ - پر شدن هرچه باشد.

معنی کلمه اکتناز در فرهنگ عمید

گرد آمدن مال، جمع شدن مال و ثروت.

معنی کلمه اکتناز در فرهنگ فارسی

گرد آمدن مال، جمع شدن، پرشدن
( مصدر ) ۱ - گرد آمدن مال . ۲ - پر شدن هر چه باشد . ۳ - گنج نهادن .

معنی کلمه اکتناز در ویکی واژه

گرد آمدن مال.
پر شدن هرچه باشد.

جملاتی از کاربرد کلمه اکتناز

یصف ناقة و انّ السیر تنقّص سنامها بعد تمکّنه و اکتنازه. و قیل علی تخوّف ضدّ البغته ای علی حدوث حالات یخاف منها کالرّیاح و الزّلازل و الصّواعق و لهذا ختم بقوله: «فَإِنَّ رَبَّکُمْ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ» لانّ فی ذلک مهلة و امتداد وقت فیمکن فیها التّلافی.