اژغ

معنی کلمه اژغ در لغت نامه دهخدا

( آژغ ) آژغ. [ ژُ ] ( اِ ) رجوع به آزغ شود.
اژغ. [ اَ ] ( اِ ) شاخه هائی را گویند که از درخت بریده باشند و بعربی جلمه خوانند. ( برهان قاطع ). آژغ. ( فرهنگ ناصری ). ازغ. ازگ. ستاک. و رجوع به ازگ شود. || شوخ. چرک :
سوی آسمان کردش آن مرد روی
بگفت ای خدا این تن من بشوی
از این اژغها پاک کن مر مرا
همه آفرین زآفرینش ترا.ابوشکور بلخی.

معنی کلمه اژغ در فرهنگ معین

( آژغ ) (ژُ ) ( اِ. ) = آژوغ : نک ازغ .
( اَ ) [ په . ] (اِ. ) نک اَزغ .

معنی کلمه اژغ در فرهنگ عمید

( آژغ ) شاخه ای که از درخت خرما یا تاک ببرند.
= ازغ

معنی کلمه اژغ در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - شاخه هایی که از درخت بریده باشند ترکیه شاخ. باریک و لمس . ۲ - شوخ چرک .

معنی کلمه اژغ در ویکی واژه

نک اَزغ.

جملاتی از کاربرد کلمه اژغ

واژه اژغون در ذیل فرهنگ‌های فارسی (رواقی ۱۳۸۱، ص ۱۸۳) به نقل از مهذب الاسماء و ترجمه نانخواه، به معنی سیاه دانه ضبط شده‌است
تلخ و شیرین در ژغاژغ یک شی‌اند نقص از آن افتاد که همدل نیند