معنی کلمه اَردَم در لغت نامه دهخدا
اردم. [ اَ دَ ] ( اِ ) کار و هنر خوب. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). هنر و پیشه. صناعت. || آذریون. ( تحفه حکیم مؤمن ) ( اختیارات بدیعی ). و آن نوعی است از اقحوان. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). گل آذرگون. ( شمس اللغات ).
اردم. [ اَ دَ ] ( اِ ) نام سوره های بزرگ است از کتاب زند و پازند. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) :
دانم که چو اندیشه کنی خوب شناسی
پازند ز بسم اﷲ و الحمد ز اردم.سیف اسفرنگ.
اردم. [ اَ دَ ] ( ع ص ، اِ ) کشتیبان ماهر. ج ، اَردَمون. ( منتهی الارب ).