اولیگارشی

معنی کلمه اولیگارشی در فرهنگ معین

[ فر. ] (اِ. ) گروه سالار، حکومتی که اختیار آن در دست چند خانوادة مقتدر باشد، حکومت اقلیت بر اکثریت بدون نظارت اکثریت .

معنی کلمه اولیگارشی در فرهنگ عمید

حکومتی که فقط به وسیلۀ چند تن اداره شود و تمام قدرت را در دست داشته باشند.

معنی کلمه اولیگارشی در فرهنگ فارسی

حکومتی که اختیار آن دردست چندخانواده مقتدرباشد، رژیم حکومت که فقط بوسیله چندتن اداره شود

معنی کلمه اولیگارشی در ویکی واژه

گروه سالار، حکومتی که اختیار آن در دست چند خانوادة مقتدر باشد، حکومت اقلیت بر اکثریت بدون نظارت اکثریت.

جملاتی از کاربرد کلمه اولیگارشی

هنگامی که جنگ آغاز شد در کشورهای گوناگون یونان گسترده جروبحث بین حزب‌های دموکرات و اولیگارشی آغاز شد و نمایندهای این دو حزب، به ترتیب گرایش هر حزب به کشور مربوط، به اسپارتا و آتن رفتند و از آن کشورها خواستند تا با اعزام نیرو، رقیب را شکست دهند.