اولیاءالله

معنی کلمه اولیاءالله در فرهنگ معین

( ~. اُ لْ لا ) [ ع . ] (ص مر. ) ۱ - دوستان خدا، مومنان . ۲ - در تصوف ، آنان که از جانب خدا مؤید به حالات و مکاشفاتی شده اند که دیگر خلایق را بدان ها دسترسی نیست . مقام اولیاء بعد از انبیاء است .

معنی کلمه اولیاءالله در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اولیاء اللّه، یعنی کاملانِ در ایمان و عبودیّت.
اولیاء جمع وَلیّ بر وزن فعیل و از ریشه «و ل ی» است.وَلْی در لغت به معنای قرب و نزدیکی است. برخی آن را در اصل به معنای وقوع چیزی پس از چیزی، همراه با رابطه ای بین آن دو دانسته و استعمال آن را در معانی دیگری مانند نزدیکی، دوستی، یاری و پیروی، از آثار آن اصل به حساب آورده اند. برای ولیّ نیز معانی گوناگونی مانند دوستدار، رفیق و یاری کننده ذکر شده است که در هر یک از آن ها نوعی قرب و نزدیکی وجود دارد.اولیاءاللّه ترکیبی اضافی است و مراد از آن کسانی هستند که از دوستی و قرب الهی برخوردارند.ولیّ خدا شدن لازمه ایمان به خداست، بنابراین هر مؤمنی از اولیاء اللّه است. ولی درجات اولیاء اللّه به مقدار درجه ایمانشان متفاوت است. گرچه دارندگان هر یک از مراتب ایمان از اولیاء اللّه هستند.
مراد از اولیاء اللّه در قرآن
ولی مراد از اولیاء اللّه در قرآن ، کسانی هستند که به درجه عالی ایمان و عبودیت رسیده اند. آنان کاملانی هستند که از لباس بشریت بیرون آمده، و از قدس جبروت گذشته و در قدس لاهوت وارد شده اند و آن ها موحّدان حقیقی اند و در حدیث قدسی در مورد ایشان آمده است:اولیای مرا کسی جز من نمی شناسد. البته این گروه نیز خود دارای مراتبی هستند، زیرا کمال ولایت پایانی نداشته، مراتب اولیاء اللّه نامتناهی است. برخی نیز ولیّ اللّه را کسی دانسته اند که فرشته با او سخن گوید یا کارهای نیک به او الهام شود. رسیدن به درجه عالی ایمان و عبودیت و برخورداری از این مرتبه ولایت، موجب می شود انسان نوعی ولایت تکوینی بر عالم پیدا کرده، بتواند در آن تصرّف کند، چنان که سرپرستی دیگر انسان ها و تدبیر امور آنان را نیز خداوند به چنین انسان هایی واگذار می کند.
استعمال در قرآن
در قرآن کریم لفظ اولیاء الله فقط در دو مورد به کار رفته است:در آیات ۶۲-۶۴ سوره یونس ، برخی از ویژگی های اولیاء اللّه بیان شده و در آیه ۶ سوره جمعه خطاب به یهودیان آمده است:اگر گمان می کنید تنها شما اولیای خدا هستید پس مرگ را آرزو کنید....در برخی از روایات عنوان اولیاءاللّه بر اهل بیت (علیهم السلام)، پیروان ایشان ، و ابرار تطبیق شد ه است.
ویژگیهای اولیاء اللّه
...
[ویکی فقه] اولیاءالله (قرآن). اولیاء برگرفته از ماده ولی به معنای قرار گرفتن دو چیز در کنار یکدیگر است که هیچ گونه فاصله ای بین آن ها نباشد. بدین جهت بر هرگونه قرابت دینی، اعتقادی، دوستی و... اطلاق می شود.
در نتیجه اولیای الهی کسانی اند که میان آنان و خداوند حجابی نیست و مؤمن را از آن جهت ولی خداوند گویند که مطیع اوامر و نواهی او و بهره مند از تمامی برکات معنوی، همانند هدایت و توفیق و تایید الهی و بهشت رضوان است. در این مدخل از واژه «اولیاءالله» استفاده شده است.
اولیاءالله در قرآن
مراد از اولیاء اللّه در قرآن ، کسانی هستند که به درجه عالی ایمان و عبودیت رسیده اند. آنان کاملانی هستند که از لباس بشریت بیرون آمده، و از قدس جبروت گذشته و در قدس لاهوت وارد شده اند و آن ها موحّدان حقیقی اند و در حدیث قدسی در مورد ایشان آمده است:اولیای مرا کسی جز من نمی شناسد. البته این گروه نیز خود دارای مراتبی هستند، زیرا کمال ولایت پایانی نداشته، مراتب اولیاء اللّه نامتناهی است. برخی نیز ولیّ اللّه را کسی دانسته اند که فرشته با او سخن گوید یا کارهای نیک به او الهام شود. رسیدن به درجه عالی ایمان و عبودیت و برخورداری از این مرتبه ولایت، موجب می شود انسان نوعی ولایت تکوینی بر عالم پیدا کرده، بتواند در آن تصرّف کند، چنان که سرپرستی دیگر انسان ها و تدبیر امور آنان را نیز خداوند به چنین انسان هایی واگذار می کند.
استعمال اولیاءالله در قرآن
در قرآن کریم لفظ اولیاء الله فقط در دو مورد به کار رفته است:در آیات ۶۲-۶۴ سوره یونس ، برخی از ویژگی های اولیاء اللّه بیان شده و در آیه ۶ سوره جمعه خطاب به یهودیان آمده است:اگر گمان می کنید تنها شما اولیای خدا هستید پس مرگ را آرزو کنید....در برخی از روایات عنوان اولیاءاللّه بر اهل بیت (علیهم السلام)، پیروان ایشان ، و ابرار تطبیق شد ه است.
[ویکی فقه] اولیاء اللّه، یعنی کاملانِ در ایمان و عبودیّت.
اولیاء جمع وَلیّ بر وزن فعیل و از ریشه «و ل ی» است.وَلْی در لغت به معنای قرب و نزدیکی است. برخی آن را در اصل به معنای وقوع چیزی پس از چیزی، همراه با رابطه ای بین آن دو دانسته و استعمال آن را در معانی دیگری مانند نزدیکی، دوستی، یاری و پیروی، از آثار آن اصل به حساب آورده اند. برای ولیّ نیز معانی گوناگونی مانند دوستدار، رفیق و یاری کننده ذکر شده است که در هر یک از آن ها نوعی قرب و نزدیکی وجود دارد.اولیاءاللّه ترکیبی اضافی است و مراد از آن کسانی هستند که از دوستی و قرب الهی برخوردارند.ولیّ خدا شدن لازمه ایمان به خداست، بنابراین هر مؤمنی از اولیاء اللّه است. ولی درجات اولیاء اللّه به مقدار درجه ایمانشان متفاوت است. گرچه دارندگان هر یک از مراتب ایمان از اولیاء اللّه هستند.
[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است
کلیدواژه: ولیّ، اولیاءالله، ایمان، عبودیت، قرآن کریم
«اولیاء» جمع «وَلیّ» بر وزن فعیل و از ریشه «و ـ ل ـ ی» است. وَلْی در لغت به معنای قرب و نزدیکی است. برخی آن را در اصل به معنای وقوع چیزی پس از چیزی، همراه با رابطه ای بین آن دو دانسته و استعمال آن را در معانی دیگری مانند نزدیکی، دوستی، یاری و پیروی از آثار آن اصل به حساب آورده اند. برای ولیّ نیز معانی گوناگونی مانند دوستدار، رفیق و یاری کننده ذکر شده است که در هر یک از آنها نوعی قرب و نزدیکی وجود دارد.
«اولیاءاللّه» ترکیبی اضافی است و مراد از آن کسانی هستند که از دوستی و قرب الهی برخوردارند. ولیّ خدا شدن لازمه ایمان به خداست، بنابراین هر مؤمنی از اولیاءاللّه است؛ ولی درجات اولیاءاللّه به مقدار درجه ایمانشان متفاوت است. گرچه دارندگان هر یک از مراتب ایمان از اولیاءاللّه هستند؛ ولی مراد از اولیاء اللّه در قرآن، کسانی هستند که به درجه عالی ایمان و عبودیت رسیده اند. آنان کاملانی هستند که از لباس بشریت بیرون آمده و از قدس جبروت گذشته و در قدس لاهوت وارد شده اند و آنها موحّدان حقیقی اند و در حدیث قدسی در مورد ایشان آمده است: اولیای مرا کسی جز من نمی شناسد.
البته این گروه نیز خود دارای مراتبی هستند زیرا کمال ولایت پایانی نداشته، مراتب اولیاءاللّه نامتناهی است. برخی نیز ولیّ اللّه را کسی دانسته اند که فرشته با او سخن گوید یا کارهای نیک به او الهام شود. رسیدن به درجه عالی ایمان و عبودیت و برخورداری از این مرتبه ولایت، موجب می شود انسان نوعی ولایت تکوینی بر عالم پیدا کرده، بتواند در آن تصرف کند چنان که سرپرستی دیگر انسانها و تدبیر امور آنان را نیز خداوند به چنین انسانهایی واگذار می کند.
در قرآن کریم لفظ اولیاءالله فقط در دو مورد بکار رفته است: در آیات 62 ـ 64 سوره یونس/10، برخی از ویژگی های اولیاء اللّه بیان شده و در آیه 6 سوره جمعه/62 خطاب به یهودیان آمده است: اگر گمان می کنید تنها شما اولیای خدا هستید پس مرگ را آرزو کنید...
در برخی از روایات عنوان اولیاءاللّه بر اهل بیت علیهم السلام، پیروان ایشان و ابرار تطبیق شده است.
قرآن برای «اولیاءاللّه»، ویژگی های گوناگونی برشمرده است. از ویژگی هایی که ذکر می شود دو مورد نخست، مقدمه قرار گرفتن در زمره اولیاءاللّه و سایر موارد از آثار و نتایج مقام و مرتبه ایشان است؛ نیز مجموع این ویژگی ها از مختصات اولیاءاللّه است، بنابراین وجود برخی از آنها در غیر ایشان نیز امکان پذیر است.

جملاتی از کاربرد کلمه اولیاءالله

بسیاری از شاعران مازندرانی‌زبان را به واسطهٔ کتاب‌های تاریخی ابن اسفندیار، ظهیرالدین مرعشی و اولیاءالله آملی می‌شناسیم. علی پیروزه، مسته مرد، مرزبان بن رستم، قاضی هجیم آملی، خورشید مامطیری، باربد جریری طبری، گرد بازو قطب رویانی و کیا افراسیاب چلاوی از این دست شاعران هستند.
از آثار نظم و نثر طبری قرون چهارم تا نهم هجری، تنها ابیات و عباراتی پراکنده در لابلای سطور قابوس نامه، تاریخ طبرستان ابن اسفندیار، تاریخ رویان اولیاءالله آملی و تاریخ طبرستان و رویان و مازندران ظهیرالدین مرعشی بر جای مانده‌است. همه این آثار را صادق کیا بررسی کرده و داوود منشی زاده کار او را دنبال کرده‌است (نیز رجوع کنید: هَمِّر، ۱۹۱۳؛ بهار، ۱۳۱۶؛ ادیب طوسی، ۱۳۳۲؛ عمادی، ۱۳۵۹).
و سپاس و حمد و ثنا و شکر مر خدای را، عز اسمه، که خطه اسلام را و واسطه عالم را بجمال عدل و رحمت وکمال و هیبت و سیاست خداود عالم سلطان اعظم مالک رقاب الامم ملک الاسلام ظهیر الامام مجیرالانام بمین الدوله وامین الملة و شرف الامة ملک بلاد الله سلطان عبادالله مدیل اولیاءالله مذیل اعداءالله مولی ملوک العرب و العجم فخرالسلاطین فی العالم علاءالدنیا و الدین قاهرالملوک و السلاطین الصادع بامرالله القائم بحجة الله معز الاسلام و المسلمین قامع الکفره و الملحدین کهف الثقلین ظل الله فی الخافقین الموید علی الاعداء المنصور من السماء شهاب سماءالخلافة نصاب العدل و الرافة باسط الامن فی الارضین. . . ابی منصور سبکتکین عضدالله امیرالمومنین اعزالله انصاره و ضاعف اقتداره آراسته گردانیده است و جناح احسان و انعام او بر عالم و عالمیان گسترده و نوبت جهانداری بحکم استحقاق، هم از وجه ارث و هم از طریق اکتساب، بدو رسانیده و خلایق اقالیم را در کنف حمایت و رعایت او آورده و ضعفای امت و ملت را در سایه عدل و سامه رافت و آرام داده و عنان کامگاری، و زمان شهریاری به ایالت و سیاست او تفویض کرده و عزایم پادشاهانه را به امداد فتح مبین و تواتر نصر عزیز موید گردانیده، تا بهر طرف که حرکتی فرماید ظفر و نصرت لو او رایت او را استقبال و تلقی واجب بینند و ماثر ملکانه که در عنفوان جوانی و مطلع عمر از جهت کسب ممالک بجای آورده ست امروز قدوه ملوک دنیا و دستور پادشاهان گیتی شده است.
تا این ضعیف در بلاد جهان شرق و غرب قرب سی‌سال است تا میگردد هیچ قاضی نیافت که از این آفات مبرا و مصون بود الا ماشاالله. مع هذا اگر کسی از این خصال ناپسند پاک و مبرا بود و بضد این بخصال حمیده موصوف بر جاده شریعت و بدان سیرت و سریرت که شرح داده آمد عالم عامل در را متصف گردد و اوقاف خویش را بدان اوراد آراسته دارد و میان مسلمانان حکومت بر سنت و سیرت سلف صالح تواند کرد ولی من اولیاءالله باشد و خاص و گزیده حق بود و بهر حکومتی که بحق بگزارد و شفقتی که بر احوال خلق ببرد واقامت حدود شرع که بجای آرد درجتی و قربتی و رفعتی شریف یابد و از نادره جهان بود و بچنین قاضی تبرک نمودن و تقرب جستن واجب بود. و صلی‌الله علی محمد و آله.
در زمان اردشیر باوندی، استندار اردشیر در قلمرو پادوسپانیان حکومت داشت و این دو متحد یکدیگر بودند. اولیاءالله آملی شعری را نقل می‌کند که بر روی دیوار قصر اردشیر دوم بر کنارهٔ رود هراز نقش بسته بود: