اولدوز

معنی کلمه اولدوز در فرهنگ اسم ها

اسم: اولدوز (دختر) (ترکی) (کهکشانی) (تلفظ: oldoz) (فارسی: اولدوز) (انگلیسی: oldoz)
معنی: ستاره، اختر، کوکب، نجم

معنی کلمه اولدوز در ویکی واژه

ستاره در زبان آذری. اولدوز در زبان پارسی پهلوی به معنی "بالادوز" یا همان "ستاره" است، که از دو بخش اوُل (بالا) و دوز (از بن دوختن) ساخته شده است گویی که آنچه در آسمان می درخشد (ستاره) به آن بالا دوخته شده است. خواننده برای درستی آزمایی به فرهنگ واژگان پارسی پهلوی نایبرگ و یا مک کنزی بنگرد.

جملاتی از کاربرد کلمه اولدوز

در جریان جنگ جهانی دوم، احمد جمیل در دفاتر تحریریه روزنامه‌هایی مثل «ضربه نبرد»، «حمله» و «به سمت جلو برای وطن» که اخبار مربوط به خط مقدم جهبه‌های قفقاز شمالی و شبه‌جزیره کریمه را پوشش می‌دادند، کار می‌کرد. در سال‌های متعاقب دبیر اجرایی هیئت بعداً دبیر اجرایی هیئت مدیره اتحادیه نویسندگان (۱۹۴۴–۱۹۴۷) و عضو هیئت مدیره انتخاب شد. وی به مدت طولانی عضو هیئت تحریریه جریده «روزنامه ادبیات»، و مجلات «آذربایجان» و «اولدوز» (ستاره) بود.
بو دشلرده قوزیلاری یایاردیخ آخماسونلار اولدوز تکین سایاردیخ
منی دان اولدوزی سن یاخشی تانیرسان که سحر افقی خلوت ائدیب رازو نیاز ایله میسن
آسمان آلدی کناریمدان آی اوزلو یاریمی یاش توکر اولدوز کیمی بو چشم خون‌باریم منیم
من خاکی نه تنها اولموشام مجنون کیمی رسوا که اولدوزدان فلک سنگ ملامت ایچره پنهاندور
آرخا بآرخا یتیشور اولدوزا الولدوز اوجالدی ینه چقدوم توزا
اولدوز سایاراق گوزله میشم هر گئجه یاری گج گلمه ده دیر یار یئنه اولموش گئجه یاری
هر کس سنه اولدوز دییه اوزوم سنه آی دئمیشم
علاوه بر این، احمد جمیل برای مدت‌ها به عنوان ویراستار در انتشارات «آذرنشر» (۱۹۵۳–۱۹۵۵)، مشاور در وزارت فرهنگ آذربایجان (۱۹۵۶–۱۹۵۹)، سردبیر در مجله «آذربایجان» (۱۹۵۹–۱۹۶۰)، سردبیر در آذرنشر (۱۹۶۲–۱۹۶۳)، ویرایشگر در انتشارات «گنجلیک» (۱۹۶۴–۱۹۶۷)، سردبیر در مجله «اولدوز» (۱۹۷۳–۱۹۷۷) فعالیت کرد.
بالیق، اولدوز کیمی گؤل لرده، ده نیزلرده پاریلدار
سن یاتالی ، من گوزومه اولدوزلاری سای دئمیشم
‫گو این ستاره ها گذرد جمله زین اَلَک‬ ‫دینه گئچیرت اولدوزلاری الکدن‬