اوخور

معنی کلمه اوخور در ویکی واژه

مترادف آخور در زبان فارسی، که جایگاهی طاقچه مانند تعبیه شده در طویله برای ریختن علوفه یا کاه و یونجه برای چهارپایانی مانند اسب، خر، گاو، بُز و گوسفند. اِوخُورهَ یِم دؤکدِین؟ به آخور علوفه ریختی؟

جملاتی از کاربرد کلمه اوخور

پیش از پیوستن شاهزاده نشین آبخاز به روسیه، آبژیوا منطقه اداری جداگانه آن را تشکیل می داد. بعدها، در امپراتوری روسیه، آبژیوا استان آبخازیا را تشکیل داد. بیشتر قلمرو اوچامچیرا امروزی و همچنین بخشی از قلمرو ناحیه تکوارچلی آبخاز، میان رود کودوری و اوخورئی را اشغال کرد.
در نگر تا: کجاست غم‌خواری؟ غم اوخور، چو میکنی کاری
‫نوروز بود و مُرغ شباویز در سُرود‬ ‫بایرامیدی ، گئجه قوشی اوخوردی‬
به مجلس از کف اوخوردمی نبید بزرگ بیاد خدمت درگاه میر بار خدای
اوخوروق بیز سیزین ترانه لری یادگار عمرلردن ایللردن
اؤلدورور خلقی ، سورا ختمین توتوب یاسین اوخور بار الاها خلقه وئر بو حوققا یاسین دن نجات
از شراب وصل او کردی بهجام از مدام لعل اوخوردی مدام