اهالی. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ اهل بر خلاف قیاس است ، اعیان و اشراف. ( از شرح نصاب و کنز بنقل غیاث اللغات ) ( آنندراج ). ج ِ اَهل. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به اهل شود. || مأخوذ از تازی ، کسانی که در جایی مسکن دارند و متوطن درآنجا می باشند و مردمان و اشخاص و اعضاء و افراد قبیله و طایفه و خانواده و کسان خانه و عیال و اعیان و اشراف. ( از ناظم الاطباء ). - اهالی موالی ، اهالی و موالی ؛ مردمان غنی و فقیر. رجال دولت. خدم و حشم. ( ناظم الاطباء ).