معنی کلمه انگورک در لغت نامه دهخدا
انگورک چشم ماست خالت گویی
کزعین سواد مردم دیده فتاد.مولوی ( از آنندراج ). || بثوری که از انصباب مواد عفنه در بدن پیدا می شود. ( آنندراج ) :
پیش آنکس که برد نشئه ز بول نمکی
دختر رز بود انگورکی و آتشکی.اشرف ( از آنندراج ).|| نوعی از عنکبوت را نیز گویند. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). قسمی رتیل. ( یادداشت مؤلف ).