انگبینه

معنی کلمه انگبینه در لغت نامه دهخدا

انگبینه. [ اَ گ َ / گ ُ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ، اِ مرکب ) نام حلوایی است و آن عسلی باشد که نیک بقوام آورده باشند و بر طبقی ریزند تا سخت شود و دندان گیرگردد. ( برهان قاطع ). نام حلوایی است که از انگبین پزند و در طبقی ریزند تا سرد شود بخورند. ( انجمن آرا )( آنندراج ). مشاش. مشخنه. یعقید. ( یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه انگبینه در فرهنگ عمید

شیرینی یا حلوایی که با عسل درست کنند.

معنی کلمه انگبینه در فرهنگستان زبان و ادب

{fondant} [علوم و فنّاوری غذا] شهد کم رطوبتی که از جوشاندن و سرد کردن سریع محلول غلیظ قند و شربت گلوکوز و سایر ترکیبات به دست می آید

معنی کلمه انگبینه در ویکی واژه

شهد کم‌رطوبتی که از جوشاندن و سرد کردن سریع محلول غلیظ قند و شربت گلوکوز و سایر ترکیبات به‌ دست می‌آید.

جملاتی از کاربرد کلمه انگبینه

دهون حلقه‌یِ میم و لو انگبینه چرخِ فلک، ته خَرمنِ خوشه‌چینه
ز خمی دانگ سنگی چاشنی بس اگر سرکه بود یا انگبینه