انفست. [ اَ ف َ ] ( اِ ) تنیده عنکبوت. ( لغت فرس اسدی ) ( انجمن آرا ). پرده و تنیده عنکبوت. ( برهان قاطع ) ( هفت قلزم ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). کرتینه. ( ناظم الاطباء ). تفنه. نسج عنکبوت. ( یادداشت مؤلف ) : عنکبوت بلاش بر دل من گرد بر گرد بر تنید انفست .خسروی.شهنشاهی که خیط شمس گردون بود بر طاق ایوان وی انفست.شمس فخری ( از انجمن آرا ).
معنی کلمه انفست در فرهنگ معین
(اَ فَ ) (اِ. ) تار عنکبوت .
معنی کلمه انفست در فرهنگ عمید
پرده و تنیدۀ عنکبوت، تار عنکبوت.
معنی کلمه انفست در ویکی واژه
تار عنکبوت.
جملاتی از کاربرد کلمه انفست
آدام-سالومون پس از تثبیت شدن به عنوان یک مجسمهساز، در سال ۱۸۵۸ در مونیخ زیر نظر پرترهنگار فرانتس هانفستانگل، عکاسی را آموخت و پیشه خود کرد. او یک عکاس برجسته پرتره شد. آدام-سالومون به پاریس بازگشت و در سال ۱۸۵۹ یک استودیوی پرتره و در سال ۱۸۶۵ دومین استودیوی پاریس را افتتاح کرد. در سال ۱۸۷۰ آدام-سالومون به عضویت انجمن فرانسوی عکاسی درآمد و در همان سال نشان لژیون دونور را دریافت کرد. عکسهای پرتره آدام-سالومون از بهترین آثار موجود در طول زندگی او به حساب میآمدند و به خاطر سایهروشنهایشان که با تکنیکهای نورپردازی خاص تولید میشدند شهرت داشتند.