انطماس
معنی کلمه انطماس در فرهنگ معین
معنی کلمه انطماس در فرهنگ عمید
معنی کلمه انطماس در فرهنگ فارسی
معنی کلمه انطماس در ویکی واژه
ناپیدایی.
جملاتی از کاربرد کلمه انطماس
معمورهٔ مناقب مجد و علای اوست کاخی که ره نیابدش، از دهر، انطماس
و در این مقام، که ظهور اطلاق ذات و محو و انطماس تعینات است، چون تعین و قیود و نسبت و اثنینیت مرتفع است، و جمیع اشیا رنگ وحدت گرفتهاند، هر آینه موسی و فرعون که در مرتبه ظهور، تخالف و ضدیت و جنگ داشتند، در این مقام که مرتبه محو تعینات است، چنانچه فرموده است آشتی و یگانگی و اتحاد داشته باشند.
حقیقت- ظهور و قیام مفهوم هر یک از اول وآخر و ظاهر و باطن بدان دیگر است که متضایفانند، بلکه ظاهر عین باطن است، چون اعتبار بطون کنندو باطن عین ظاهر است، چون اعتبار ظهور کنند ودرهویت که مسمای هواست غایت انطماس تعینات حسی و وهمی و خیالی و عقلی است، و قاهر مجموع تعینات متناهی است و هوالقاهر فوق عباده.