معنی کلمه انساء در لغت نامه دهخدا
انساء. [ اِ ] ( ع مص ) فراموش گردانیدن چیزی مر کسی را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء )( آنندراج ). بفراموشی واداشتن کسی را در مورد چیزی. ( از اقرب الموارد ). فراموش گردانیدن. ( تاج المصادر بیهقی ). فراموشانیدن. تناسی. ( یادداشت مؤلف ): و ما انسانیه الا الشیطان. ( قرآن از منتهی الارب و آنندراج وناظم الاطباء ) . || تأخیر کردن و سپس انداختن و دور ساختن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). به تأخیر انداختن. ( از اقرب الموارد ). تأخیر کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر زوزنی ). || نسیه فروختن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). چیزی را با مهلت و به نسیه فروختن. ( از اقرب الموارد ). || زمان دادن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر زوزنی ). مهلت دادن. ( از اقرب الموارد ). و از آن است که عرب جاهلیت شخصی را حکم میکردند و میگفتند وی را انسئنا شهراً؛ یعنی سپس اندازاز ما حرمت محرم را تا ماه صفر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) .