اندي
معنی کلمه اندي در لغت نامه دهخدا

اندي

معنی کلمه اندي در لغت نامه دهخدا

اندی. [ اَ ] ( اِ، ق ) به معنی خاصه باشدکه در مقابل خرجی است. ( برهان قاطع ) ( هفت قلزم ) ( آنندراج ). خاصه مقابل خرجی. ( ناظم الاطباء ). || خصوصاً. ( شعوری ج 1 ورق 132 ب ). || امیدواری. ( برهان قاطع ) ( هفت قلزم ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || تعجب. ( برهان قاطع ) ( هفت قلزم ) ( آنندراج ). عجب و شگفت. ( ناظم الاطباء ). || نیز که بعربی ایضاً خوانند. ( از برهان قاطع ) ( از هفت قلزم ) ( آنندراج ). گاه مانند کلمه رابطه به معنی نیزاستعمال میگردد. ( ناظم الاطباء ). || بجای لفظ «بود که » و «باشد که » استعمال میکنند. ( از برهان قاطع ) ( از هفت قلزم ) ( از آنندراج ). کلمه غیر موصول به معنی اندیک و بوک و مگر و بود که و باشد که. ( ناظم الاطباء ). امید است. ( یادداشت مؤلف ) :
هرچند که بودیم زهجران تو غمگین
اندی که فلک داند قدر و خطر تو.قطران.گر حله حیات مطرز نگرددت
اندی که در نماندت این کسوت از بها.خاقانی.تا چند روزگار دهد دردسر مرا
تا همچو خود همی بشمارد مگر مرا
با اینهمه بدردسری شاکرم از او
اندی که بیشتر نرساند ضرر مرا.سیدحسن اشرف. || شکر.صدشکر. الحمداﷲ که. المنة للّه. منت خدایرا. سپاس. شکر خدای را. ( از یادداشتهای مؤلف ) :
اندی که امیر ما بازآمد پیروز
مرگ از پس دیدنش روا باشد و شاید
پنداشت همی حاسد کو باز نیاید
بازآمد تا هر شفکی ژاژ نخاید.رودکی.گر خوار شدم پیش بت خویش روا باد
اندی که بر مهتر خود خوار نیم خوار.عماره.دایم بود هوای تن تو اسیر عقل
اندی که نیست عقل هوای ترا اسیر.منوچهری.گر گلستان ز باد خزان زرد شد رواست
اندی که سرخ باشد روی خدایگان .عنصری.گر بی پدرت بماند گاه پدرت
اندی که تویی بجایگاه پدرت.معزی.او گر زکرده بازنگردد مگرد گو
اندی که بازگشت بعدل شهنشه است.سیدحسن غزنوی.ما را همه شادی ز غم تست و فزون باد
اندی که غمت هست اگر هیچ غمی نیست.سیدحسن غزنوی.هرچند که بودیم ز هجران تو غمگین
اندی که ز هجران تو شادیم دگر بار.رشید وطواط.با آنکه من از عشق تو رسوای جهانم
هم راضیم اندی که تو زیبای جهانی.

معنی کلمه اندي در فرهنگ معین

( اَ ) (ق . ) ۱ - آن گاه ، آن لحظه . ۲ - از این زمان ، از این لحظه . ۳ - آن قدر.
( اَ ) (ق . ) ۱ - امیدواری . ۲ - شگفت ، تعجب . ۳ - بُوَد، باشد.

معنی کلمه اندي در فرهنگ عمید

۱. امید است، بُوَد، باشد، بوک و مگر، شاید.
۲. شگفت، تعجب.
۳. شکر، الحمدلله.

معنی کلمه اندي در فرهنگ فارسی

آهنگساز فرانسوی ( و . پاریس ۱۸۵۱ - ف. ۱۹۳۱ م . ) مصنف اپرای فروال صفحات سمفونیک والنشتین موسیقی سالن . وی یکی از موسسان مدرسه موسیقی [ سکولا کانتوروم ] است .
اند:امید، امیدواری، شگفت، تعجب، وبه معنی بودوباشدوبوومگروشاید ، اندیک:مخفف اندی که، باشدکه، بودکه، شایدکه، زیراکه
۱ - امیدواری .۲ - تعجب .۳ - بود باشد.
منسوب به انده . یوسف بن عبد الله قضاعی اندی منسوب بدین شهر است .

معنی کلمه اندي در دانشنامه عمومی

آندی. آندی ( به روسی: Анди ) دهکده ای است در شهرستان بتلیخ جمهوری داغستان روسیه.
آندی (کمون). آندی ( به فرانسوی: Andé ) یک کمون در فرانسه است که در شهرستان اور واقع شده است. آندی ۵٫۳۱ کیلومتر مربع مساحت دارد ۴۵ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
اندی (چاد). اندی ( به انگلیسی: Ennedi ) یکی از منطقه های کشور چاد بود. این منطقه در سال ۲۰۰۹ میلادی ۱۷۳٬۶۰۶ نفر جمعیت داشت.
اندی (فیلم). «اندی» ( انگلیسی: Andy ( film ) ) یک فیلم به کارگردانی ریچارد سی سارافیان است که در سال ۱۹۶۵ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به نورمن آلدن اشاره کرد.
معنی کلمه اندي در فرهنگ معین
معنی کلمه اندي در فرهنگ عمید
معنی کلمه اندي در فرهنگ فارسی

معنی کلمه اندي در ویکی واژه

آن گاه، آن لحظه.
از این زمان، از این لحظه.
آن قدر.
امیدوا
شگفت، تعجب.
بُوَد، باشد.

جملاتی از کاربرد کلمه اندي

به جان تو سوگند كه آنان در مستى خود سرگردان بودند (۷۲) پس به هنگام طلوع آفتاب فرياد [مرگبار] آنان را فرو گرفت (۷۳) و آن [شهر] را زير و زبر كرديم و بر آنان سنگهايى از سنگ گل بارانديم (۷۴) به يقين در اين [كيفر] براى هوشياران عبرتهاست (۷۵)