انجاب

معنی کلمه انجاب در لغت نامه دهخدا

انجاب. [ اِ ] ( ع مص ) گرامی گردیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). نجیب شدن. ( از اقرب الموارد ). || فرزندان گرامی آوردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). فرزند نجیب آوردن. ( از اقرب الموارد ). نجیب زادن. ( مصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). || فرزندبددل زادن. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). فرزند ترسو زادن. ( از اقرب الموارد ). از لغات اضداد است. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).
انجاب. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ نُجَبَة، گرامی گوهران. ( از منتهی الارب ). و رجوع به نجبة شود.
- سلالةالانجاب ؛ نسل گرامی گوهران ، فرزند گرامی گوهران. ( از یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه انجاب در فرهنگ معین

( اَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ نجیب ، پاک نژادان .

معنی کلمه انجاب در فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) گرامی گردیدن . ۲ - ( مصدر ) فرزندان گرامی آوردن . ۳ - فرزندان بددل زادن (اضداد )

معنی کلمه انجاب در ویکی واژه

جِ نجیب ؛ پاک نژادان.

جملاتی از کاربرد کلمه انجاب

نهاده لوحی بالای در نوشته بآن مطب دکتر ریقو سلالة الانجاب
شادمان بنگرم دل احباب به علی و آله الانجاب
هادی سبل خواجه رسل سلام الله و صلواته علیه را با حجت بلاغت و معجز فصاحت نزد گروه مشرکین و هدم اساس کفر و کین فرستاد: لیهلک من هلک عن بینه و یحئی من حئی عن بینه، جبرئیل ایمن تنزیل مبین بیاورد که جمله معلقات حکم مطلقاًت یافت و غوغای منکران بر کران رفت و الزام مدعیان عیان گشت. فالحمدلله الذی انزل علی عبده الکتاب والصلوه علی عبده الذی صدق بالحق و نطق بالصواب و علی آله الاطیاب و اولاده الانجاب.
روی ابیّ بن کعب عن رسول اللَّه (ص) قال انجاب الماء عن مسلک الحوت فصار کوة لم تلتئم فدخل موسی الکوة علی اثر الحوت فاذا هو بالخضر، و قیل جمد الماء تحته، و قیل صار صخرا. و قال وهب ظهر فی الماء من اثر الحوت شقّ و اخدود شبه نهر من حیث دخلت الی حیث انتهت.
وجهک البدر و لکن بعد ما انجاب السّحاب‌ قربک المحبوب روض صدّک المکروه غاب‌