انثلام

معنی کلمه انثلام در لغت نامه دهخدا

انثلام. [ اِث ِ ] ( ع مص ) رخنه دار گردیدن خنور و شمشیر و جز آن ، یقال : انثلم الاناء والسیف و نحوه. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رخنه دار گردیدن. ( آنندراج ). رخنه شدن.( تاج المصادر بیهقی ). شکستن. ( از اقرب الموارد ). ترک برداشتن. ( یادداشت مؤلف ). || ریخته شدن. انصباب ، یقال : انثلموا علیه. ( از اقرب الموارد ).

معنی کلمه انثلام در فرهنگ معین

(اِ ثِ ) [ ع . ] (مص ل . ) رخنه دار شدن .

معنی کلمه انثلام در فرهنگ عمید

رخنه دار شدن، رخنه پیدا کردن.

معنی کلمه انثلام در فرهنگ فارسی

( مصدر ) رخنه شدن رخنه یافتن .

معنی کلمه انثلام در ویکی واژه

رخنه دار شدن.

جملاتی از کاربرد کلمه انثلام

لاجرم بر ارتفاعِ درجهٔ جاه و منزلتِ ایشان حسد بردی و پیوسته با خود گفتی: مرا چارهٔ این کار می‌باید اندیشید و چشم بر بهانهٔ نهاد که ایشان را از چشمِ عنایتِ ملک بیندازم و ذاتُ البَینی در میانه افکنم که انثلامِ آنرا اصلاح و التئام ممکن نگردد. روزی ملک بر قاعدهٔ معهود تکیهٔ استراحت زده بود و خوش خفته و هر دو بر بالینِ او نشسته ، افسانه می‌گفتند و افسونِ شکر‌خوابِ فراغت بر وی می‌دمیدند. درین میان ملک را بادی از مخرجِ معتاد رها شد. دادمه را خندهٔ ناگهان بیامد ، چنانک سمعِ ملک حسّ آن دریافت، بیدار شد و به تناوم و تصامم خویش را بر جای می‌داشت و خفته فرا می‌نمود تا ازیشان چه شنود. داستان گفت: بر ملک چرا می‌خندی؟ نه واقعهٔ بدیع و نه شکلی شنیع دیدی که ازو صادر آمده ، این ضحکهٔ بارد و این استهزاءِ ناوارد بر کجا می‌آید؟