انثلام
معنی کلمه انثلام در فرهنگ معین
معنی کلمه انثلام در فرهنگ عمید
معنی کلمه انثلام در فرهنگ فارسی
معنی کلمه انثلام در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه انثلام
لاجرم بر ارتفاعِ درجهٔ جاه و منزلتِ ایشان حسد بردی و پیوسته با خود گفتی: مرا چارهٔ این کار میباید اندیشید و چشم بر بهانهٔ نهاد که ایشان را از چشمِ عنایتِ ملک بیندازم و ذاتُ البَینی در میانه افکنم که انثلامِ آنرا اصلاح و التئام ممکن نگردد. روزی ملک بر قاعدهٔ معهود تکیهٔ استراحت زده بود و خوش خفته و هر دو بر بالینِ او نشسته ، افسانه میگفتند و افسونِ شکرخوابِ فراغت بر وی میدمیدند. درین میان ملک را بادی از مخرجِ معتاد رها شد. دادمه را خندهٔ ناگهان بیامد ، چنانک سمعِ ملک حسّ آن دریافت، بیدار شد و به تناوم و تصامم خویش را بر جای میداشت و خفته فرا مینمود تا ازیشان چه شنود. داستان گفت: بر ملک چرا میخندی؟ نه واقعهٔ بدیع و نه شکلی شنیع دیدی که ازو صادر آمده ، این ضحکهٔ بارد و این استهزاءِ ناوارد بر کجا میآید؟