انتاج
معنی کلمه انتاج در فرهنگ معین
معنی کلمه انتاج در فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] فرارسیدن هنگام زاییدن دام ها.
۳. [قدیمی] زایش شتر، گاو، گوسفند، و نتیجه دادن آن ها.
معنی کلمه انتاج در فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - فرا رسیدن هنگام زایش و گل ۲ - نتیجه گرفتن از چیزی . ۳ - نتیجه گرفتن از مقدمات منطقی جمع : انتاجات .
معنی کلمه انتاج در دانشنامه آزاد فارسی
(در لغت به معنای نتیجه دادن) در اصطلاح منطق، در برابر عُقم قرار دارد و مراد از آن نتیجه دادن مقدمات قیاس درپی حذف حد وسط و پیوستن حد اصغر به حد اکبر است. قیاسی که در آن شرایط انتاج، بر وفق میزان های منطقی رعایت شود، «مُنْتِج»، و قیاسی که در اثر رعایت نکردن شرایط انتاج، نتیجۀ صحیح به بار نیاورد، «عقیم» نامیده می شود. شرایط انتاج دو گونه است: عمومی و اختصاصی. رعایت شرایط عام به یکسان در اشکال چهارگانۀ قیاس ضروری است. شرایط خاص، شرایط ویژۀ هر یک از اشکال قیاس است که رعایت آن ها مختص به همان شکل است.
معنی کلمه انتاج در دانشنامه اسلامی
یکی از واژه های مرتبط با قیاس منتج، «انتاج» است با این توضیح که ضمّ و تالیف دو مقدمه را «اقتران» می نامند، اقتراناتی که بالذات مستلزم نتیجه و به همین اعتبار، قیاس نامیده شده اند «منتج» و فعل یا اثر آنها را «انتاج» خوانند و اقتراناتی را که مستلزم نتیجه نیستند «عقیم» و حالت موجود در آنها را که باعث عدم تولید و انتاج است، «عقم» خوانند. «استنتاج» نیز که معنایی نزدیک به انتاج دارد عبارت است از: استخراج نتیجه از مقدمات.
مستندات مقاله
در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است: (۱) مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد.(۲) خوانساری، محمد، فرهنگ اصطلاحات منطقی.(۳) صلیبا، جمیل، فرهنگ فلسفی.
۱. ↑ مجتهد خراسانی (شهابی)، محمود، رهبر خرد، ص۲۸۲.۲. ↑ صلیبا، جمیل، فرهنگ فلسفی، ص۱۳۳.
...
معنی کلمه انتاج در ویکی واژه
زمان زایمان چهارپایان.
جملاتی از کاربرد کلمه انتاج
ما در فتنه را بدور تو چرج کرده قطع تناسل و انتاج
از باشگاههایی که در آن بازی کردهاست میتوان به باشگاه ورزشی العربی کویت، باشگاه فوتبال بنزرتی، باشگاه فوتبال الانتاج الحربی، و باشگاه فوتبال الملعب تونس اشاره کرد.
طبعت به کمال قدرت خویش ز اشکال عقیم کرده انتاج
عشق انتاج ار نباشد در قیاسات نظر منطقی را بحث نبود از قضایا و عکوس
تعریف وجود بتالیف حدود نشاید و اثبات آن را حجت و برهان نباید، شاهد وجود شیداتر از آن است که جلبات حجاب پوشد و جلوه صباح پیداتر از آن که محتاج سراج باشد، حد و برهان را چه حد و یارا که بی رنگ وجود بی رنگ شهود یابند، ماه تابان را چه حای امکان که بی پرتو هور جلوه ظهور گیرد؟ الغیرک من الظهور مالیس لک شمع رخشان در لیل مظلم بکار آید و حد و برهان در امر مبهم، گوهر وجود است که در عالم شهود بنفس خویش پیداست و جمله جهان از او هویدا. شهود هر شیء بنور او است و ظهور هر ذات بظهور او، همه با او هستند و هر چه بی او نیست نه بی او از حذ و رسم حرف و اسم ماند، نه برهان و دلیل ایضاح سبیل تواند، قیوم فرع و اصل را بتالیف جنس وفصل تعریف نمودن بدان ماند ارائه وجه صباح باضافه نور مصباح شود و نمایش مهر جهان تاب بتابش کرم شب تاب. عمیت عین لاتراک، اشعه مهر تابان است که سرتاسر جهان را فرو گرفته، بهر جائی نمایش اوست و ظهور هر چیز بتابش او، کرم شب تاب که با او تاب شهود نیارد و جر شب تابش و بود ندارد کجا خود در خلال روز مجال بروز تواند یافت تا موجب نمود غیر شود و مظهر فروغ مهر گردد. شمع سوزیم و آفتاب بلند، حد که بحقیقت محدود است کجا تحدید حقیقت وجود تواند نمود که اولش را بدایت نیست و آخرش را نهایت نه و برهان که حاصل انتاج قیاس است و صفت نساج حواس چه سان بر گوهر بسیطش شامل و محیط تواند شد که از هر چه هست اجل واجلی است و بر جمله اعم و اعلی. آفتاب آمد دلیل آفتاب.
وز سبب امتزاج قائل و فاعل حاصل تکوین بود تناسل و انتاج
نتیجهای که ز انتاج قدر او زادند نتایج کرم و علم و عدل و جود و سخا
انتاج محال است ز شکلی که عقیم است تدبیر چه سازد به قضایای الهی
۳- شرط انتاج شکل اول و سوم فعلیت صغری نیست؛ زیرا با صغرای ممکنه نیز قیاس منتج است.
اما انواعی که در تحت جنس حکمت است، هفت است: اول ذکا و دوم سرعت فهم و سیم صفای ذهن و چهارم سهولت تعلم و پنجم حسن تعقل و ششم تحفظ و هفتم تذکر. اما ذکا آن بود که از کثرت مزاولت مقدمات منتجه سرعت انتاج قضایا و سهولت استخراج نتایج ملکه شود بر مثال برقی که بدرفشد. و اما سرعت فهم آن بود که نفس را حرکت از ملزومات به لوازم ملکه شده باشد تا دران به فضل مکثی محتاج نشود. و اما صفای ذهن آن بود که نفس را استعداد استخراج مطلوب بی اضطراب و تشویش که برو طاری گردد حاصل آید. و اما سهولت تعلم آن بود که نفس حدتی اکتساب کند در نظر تا بی ممانعت خواطر متفرقه به کلیت خویش توجه به مطلوب می کند. و اما حسن تعلق آن بود که در بحث و استکشاف از هر حقیقتی حد و مقداری که باید نگاه دارد تا نه اهمال داخلی کرده باشد و نه اعتبار خارجی. و اما تحفظ آن بود که صورتهایی را که عقل یا وهم به قوت تفکر یا تخیل ملخص و مستخلص گردانیده باشند نیک نگاه دارد و ضبط کند. و اما تذکر آن بود که نفس را ملاحظت صور محفوظه به هر وقت که خواهد بآسانی دست دهد از جهت ملکه ای که اکتساب کرده باشد.
غایت امکان اصل و علت ایجاد نسل موجب انتاج خلق و ماده ی نشر بشر