امکنه
معنی کلمه امکنه در فرهنگ معین
معنی کلمه امکنه در فرهنگ عمید
معنی کلمه امکنه در فرهنگ فارسی
( اسم ) جمع : مکان جاها جایها مکانها.
جمع مکان
معنی کلمه امکنه در ویکی واژه
جِ مکان ؛ جایها، مکانها.
جملاتی از کاربرد کلمه امکنه
وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ یقال وسع فلان الشّیء یسعه سعة اذا احتمله و اطاقه و امکنه القیام به. و یقال لا یسعک هذا ای لا تطیقه و لا تحتمله.
« قربانت گردم ، نامه مورخ 03/02/1363 آن جناب مبنی بر تجدید طبع جزوات اول و دوم تاریخ اراک و فقه اللغه اسامی امکنه دریافت و از لطف شما و جامعه فرهنگ دوستانی که جناب عالی ... تشکر می نماید . حسب معمول در تجدید طبع باید نظری ثانوی به مطالب انداخت . اگر نقصی به نظر آید رفع و اگر اجمالی مشاهده گردد توضیح داده شود که ازین قسمت بواسطه کسالت معذورم .
« نامه مورخه 18/11/1344 آن جناب را زیارت نموده از لطف و توجه شما تشکر حاصل است. کتاب فقه اللغه در موضوع اسامی امکنه به نشانی صندوق پستی آن جناب ارسال خواهد شد ...
در تصنع ابر را بین کز بخارات زمین آورد سیماب و زو سیمین نماید امکنه
وَ هُمْ یَجْمَحُونَ یسرعون. من قولهم. فرس جموح یرکب رأسه، و معنی الآیة: ان المنافقین لو امکنهم الفرار من بین المسلمین بایّ وجه کان کفروا و لم یقیموا بینهم.
مع الوصف آنچه مرقوم فرمودید مورد قبول است و چون سه کتاب مجلدات اول و دوم تاریخ اراک و فقه اللغه اسامی امکنه و در مطلع آن کرجنامه از جهت قطع و تحقیق مطالب فوق العاده به هم نزدیک میباشد درست هم این است که در یک جلد طبع شود .
ز فیض تربیت او کاظیم به مثل نجف شریف امکنه گردید و خوشترین بلاد