افشانه

معنی کلمه افشانه در فرهنگستان زبان و ادب

{spray} [عمومی] وسیله ای برای افشاندن مایع به صورت ذرات ریز

جملاتی از کاربرد کلمه افشانه

دراین سیستم آب به وسیلهٔ پمپ از منبع بداخل شبکه لوله ای پمپ شده و در ابتدا با عبور از فیلترها ، شن و مواد معلق آن گرفته می شود . در نهایت آب با عبور از شبکه اصلی و نیمه اصلی وارد لترالها(لوله های پلی اتیلن سایز 16 یا 20 میلی متر) شده و به صورت قطرات مجزا و یا پیوسته ویا به صورت افشانه ریز با فشار کم و دبی معین از طریق قطره چکان در پای محصول ریخته می شود .
سطح صاف دیوارها، صحنه، ردیف جلویی ارکستر و رقصنده‌های باله با این انرژی به تصویر کشیده شده‌اند و همگی آن‌ها در امتداد تمایل زاویه دار سازهایشان و دست و پاهای رقصنده‌ها کمی مایل شده‌اند. فضا به نظر فشرده می‌رسد چرا که دور و نزدیک به طرز چشمگیری کنار هم قرار گرفته‌اند، برای نمونه سر تیره رنگ ویولن بزرگ و دامن‌های رنگی و درخشان رقصنده‌ها گویی به جای اینکه تصویر در فضا به عقب رانده شود از سطح آن بالا می‌رود. خطوط دقیق شخصیت‌ها را از اشیاء متمایز می‌کند اما قلم کاری افشانه‌ای و پاشیده شده که به خوبی در دامن رقصنده‌ها دیده می‌شود، به تصویر حالتی خودجوش و کیفیتی "ذرا می‌بخشد و به ما حس آن لحظه را می‌دهد.
آبنمای دبی می‌تواند آب را با حجم ب۲۲،۰۰۰ گالن (۸۳،۰۰۰ لیتر) در هر لحظه در هوا افشانه کند و روبات‌های که می‌تواند آب را به رقص در آورد،
هواپخش (آئروسل) به سوسپانسیون ذرات جامد یا قطره‌های مایع در گاز گفته می‌شود. به‌طورکلی منظور از هواپخش ذرات گرد و غبار معلق در هواست. دود، ریزگرد اقیانوسی، آلودگی هوا، و مه دود امثالی از هواپخش هستند. در گفتگوی عامّه معمولاً منظور از واژهٔ هواپخش، افشانهٔ هواپخش است.
از رخ جوزا گل افشانها کند روح الامین بر سر ما چون در این روضه تماشا آمدیم