افتراع

معنی کلمه افتراع در لغت نامه دهخدا

افتراع. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) دوشیزگی ربودن. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). بکارت دختر را بردن. ( از اقرب الموارد ). دوشیزگی دختر ببردن. ( المصادر زوزنی ). ازاله بکارت. ( یادداشت بخطمؤلف ). || کنایه از شعر و قصیده بگفتن : در وصف این حال قصائد غرا و معانی عذراء اختراع و افتراع کردند. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 48 ).

معنی کلمه افتراع در فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص م . ) دوشیزگی را برداشتن .

معنی کلمه افتراع در فرهنگ عمید

ازالۀ بکارت کردن.

معنی کلمه افتراع در فرهنگ فارسی

دوشیزگی ربودن . دوشیزگی دختر بودن

معنی کلمه افتراع در ویکی واژه

دوشیزگی را برداشتن.

جملاتی از کاربرد کلمه افتراع

می اندیشم که نباید که چون اتفاق زفاف که مجمع الطاف است، ظاهر گردد، در ازالت بکارت و افتراع دوشیزگی قصور و فتور رود و شماتت اعدا و خجالت اولیا حاصل آید. شاهزاده گفت: این کلمات از صدق اخلاص وداد و صفای اختصاص اتحاد گفتی و مدتی است تا این معنی در باطن من اختلاجی نموده است و در ضمیر من لجاجی کرده و از بهر آنکه دوستی همدم و معتمدی محرم نداشته ام، افشای این سرو اظهار این دقیقه جایز نشمرده ام و چون تو ابتدا کردی، هم ترا درین مهم شروع باید نمود و اهتمام این کار باید داشت و در کیسه من چند دینار زرست باید که برگیری و در شهر زنی با جمال جویی تا من آلت خود را امتحان کنم و معلوم گردانم که بدین آلت از من بضاع و جماع ممکن شود یا نه و آلت تناسل مرا در باب مباشرت قیامی و قوامی تواند بود؟ گرمابه بان بیرون رفت و زر در قبض آورد و چون چهره دینار مدور منور که چون گل در روی او می خندید و چون ماه و زهره در ظلمت شب می درخشید، بدید، با خود گفت: