افتراض
معنی کلمه افتراض در فرهنگ معین
معنی کلمه افتراض در دانشنامه اسلامی
تبدیل قضیه کلی به جزئی و جزئی به کلی را در اصطلاح علم منطق افتراض گویند. اگر بخواهند قضیه جزئیه را به قضیه کلیه مبدل سازند، آن بعض را که محکوم علیه است، به فرض تعیین می کنند، و لفظی مفرد محصّل یا معدول به جای آن می نهند. مثلا اگر بخواهند قضیه جزئیه «بعضی مردمان کاتب نیستند» را کلی کنند، می گویند: «هیچ امیی کاتب نیست». و چون بخواهند قضیه «بعضی مردمان کاتب هستند» را کلی کنند، گویند «هر غیر امیی کاتب است». «و اگر صغری سالبه بود، قلب مقدمات کنند، و اگر عکس و قلب مفید نباشند بسبب آنکه صغری سالبه جزوی باشد، افتراض کنند، و گاه به خلف بیان کنند».
خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۱۹۹.
۱. ↑ خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۱۹۹.
خوانساری، محمد، فرهنگ اصطلاحات منطقی به انضمام واژه نامه فرانسه و انگلیسی، ص۲۷.
...
معنی کلمه افتراض در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه افتراض
فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنْهُ ای من القرآن تطوّعا حثّهم علی التّطوّع بالتّهجّد ترغیبا و نسخ افتراضه ترفیها.