اغتفار

معنی کلمه اغتفار در فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) آمرزیدن . ۲ - (اِمص . ) آمرزش .

معنی کلمه اغتفار در فرهنگ عمید

آمرزیدن، گناه بنده را خداوند بخشیدن، آمرزش.

معنی کلمه اغتفار در فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) آمرزیدن . ۲ - ( اسم ) آمرزش .

معنی کلمه اغتفار در ویکی واژه

آمرزیدن.
آمرزش.

جملاتی از کاربرد کلمه اغتفار

قُلْ لِلَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ یَنْتَهُوا یُغْفَرْ لَهُمْ ما قَدْ سَلَفَ... الایه، درین آیت اظهار کرم خویش میکند جل جلاله، و مهربانی خود به بندگان می‌نماید، بنده را بر ناسزای بیند و بعقوبت می‌نشتابد، از بنده کفر می‌شنود و نعمت از وی باز نگیرد، و توبه و عفو بر وی عرضه میکند و اگر باز آید مغفرت وعده میدهد، إِنْ یَنْتَهُوا یُغْفَرْ لَهُمْ ما قَدْ سَلَفَ، در خبر است که مردی کافر از این متمردی و طاغیی تیغ انکار کشیده از در مسجد مصطفی درآمد گفت: «ما علی وجه الارض احد ابغض الیّ منک» بر روی زمین هیچکس را دشمن‌تر ازین محمد که دعوی پیغامبری میکند ندارم. سید چون چهره او بدید، دریای رحمت در صدر مطهر او بموج آمد، کمند دعوت درانداخت، مرد هنوز روی گرفتاری ندیده بود، گفت: بلات و عزی که ایمان نیارم تا این تیغ که در دست دارم بتو ایمان آرد، پیش سید فرو نهاد نگاه کرد، تیغ را دید که در خود می‌جنبید و بزبانی فصیح میگفت: «اشهد ان لا اله الّا اللَّه و انّک رسول اللَّه» آن مرد سرکش حال بر وی بگشت، کمین عنایت برو گشادند، اسیر کمند توفیق گشت، کلمه شهادت بگفت، سید مهر اسلام بر دل وی نهاد، عشق محمدی از درون دل وی سر بر زد گفت: ما علی وجه الارض احد احب الی منک چون در آمدم بر روی زمین کس را از تو دشمن‌تر نداشتم اکنون که میروم بر روی زمین کس را از تو دوست‌تر ندارم. آن مرد کافروار در آمد با دلی تاریک و نشان کفر، پس بازگشت همان ساعت دوست با دلی روشن، و رقم دوستی اینست که خدا میگوید عز جلاله: إِنْ یَنْتَهُوا یُغْفَرْ لَهُمْ ما قَدْ سَلَفَ. اشارت است از درگاه عزت از نعت کرم که بندگان و رهیگان من، اگر شما آن کردید که از شما آید من آن کنم که از من آید! باز آئید، بهیچ درگاهی گناه نیامرزند مگر اینجا، باز گردید چون میدانید که جز من مجیب ندارید، مرا خوانید، از نامهربانان بمهربانان آیید، از درد نومیدی بامید پیوندید، هیچ جای بگزاف نیامرزند مگر اینجا، چرا نیائید؟ از گناه آمرزیدن و معیوب پذیرفتن برین درگاه عار نیست! بشتابید! بنده من، گر قصد درست کنی ترا بر سر را هم، گر از من آمرزش خواهی از اندیشه دل تو آگاهم، در دنیا و آخرت چون من ترا آمرزگارم، تو بگو بدل اینک باز آمدم، با دو دست تهی، چه باشد اگر مرهمی برین خسته نهی؟! ثم قال تعالی: إِنْ یَعُودُوا فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الْأَوَّلِینَ ای ان عادوا الی التفضّل ابحنا لهم حسن التفضل و ان جنحوا للاعتذار لبسنا علیهم لباس الاغتفار.
امتحان را دوبار خوردن زهر جرم بی‌اغتفار می‌بینم
گر ندانی آن گنه را ز اعتبار زود زاری کن طلب کن اغتفار