اغترار

معنی کلمه اغترار در لغت نامه دهخدا

اغترار. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) فریفته گردیدن. یقال : اغتر به. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( فرهنگ نظام ). فریب خوردن بگمان امن بودن و محفوظ نماندن : اغترّ بکذا؛ خدع و ظن به الامن فلم یتحفظ. ( از اقرب الموارد ). || غافل و بی خبر شدن و بغفلت افتادن. یقال : اغتررت یا رجل. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || بر غفلت کسی آمدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). یقال : «اغتره ؛ ای اتاه علی غرة منه ». ( منتهی الارب ). بر غفلت آمدن کسی را: اغتر فلانا؛ اتاه علی غرة. ( از اقرب الموارد ). || غفلت کسی را خواستن : اغتر الرجل ؛ طلب غرته ای ؛ غفلته. ( از اقرب الموارد ).

معنی کلمه اغترار در فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) فریفته شدن ، فریب خوردن ، مغرور شدن . ۲ - (اِمص . ) فریفتگی .

معنی کلمه اغترار در فرهنگ عمید

۱. مغرور شدن.
۲. به غفلت افتادن.
۳. فریب خوردن، فریفته شدن.

معنی کلمه اغترار در فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) فریفته شدن فریب خوردن مغرور شدن . ۲ - ( اسم ) فریفتگی .

معنی کلمه اغترار در ویکی واژه

فریفته شدن، فریب خوردن، مغرور شدن.
فریفتگی.

جملاتی از کاربرد کلمه اغترار

یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ المغرور: الّذی یعمل المعاصی و ینتظر الرّحمة. ما غَرَّکَ ای ما خدعک و سوّل لک حتّی قصّرت فیما افترض علیک و ما حملک علی الاغترار به حتّی عملت بمعاصیه؟ ما الّذی حملک علی المعصیة مع ربّ کریم قد انعم علیک بالخلق و التّسویة و التّعدیل؟ و قیل: ما حملک علی القعود عن طاعة ربّ خیره عندک کثیر؟
ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قالُوا ای ذلک الاعراض عن حکمک بسبب اغترارهم، حیث قالوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَیَّاماً مَعْدُوداتٍ این ایام معدودات آن چهل روز خواهند که در آن گوساله می‌پرستیدند یعنی بعدد آن روزها که گوساله پرستیدیم ما را عذاب خواهد بود. رب العالمین گفت: این دروغ ایشان را فرهیفته کرد، خود دروغ‌ فرا می‌سازند و خود بدان فرهیفته می‌گردند. و دروغ آنست که گفتند لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَیَّاماً مَعْدُوداتٍ و گفته‌اند آن دروغ که ایشان را فرهیفته کرد آنست که گفتند «نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ».
مرد گفت ای بحر بی غور و ای حاکم بی جور دانسته ای که الخدعة بدعة و الاغترار اضرار این زن مرا بطمع طمعه در دام افکنده است و زهر بجای نوش در جام، گندم فروخته است و جو عوض داده، کهنه تسلیم نموده و نو و عده نهاده، بجای همیان انبان در میان نهاده است و بجای سوراخ سوزن در روزن گشاده است
قال الحسن: و اللَّه ما زواها عن نبیّه الا اختیارا و لا بسطها لغیره الا اغترارا. أَوْ تَکُونُ لَهُ جَنَّةٌ ای بستان یَأْکُلُ مِنْها. قرأ حمزه و الکسائی ناکل بالنون ای ناکل نحن منها لتکون له علینا فضیلة بان ناکل من جنة.
«کلّا» ردع عن الغفلة عن اللَّه و الاغترار به. بَلْ تُکَذِّبُونَ قراءة العامّة بالتّاء لقوله: وَ إِنَّ عَلَیْکُمْ لَحافِظِینَ و قرأ ابو جعفر بالیاء ای یکذّبون. بالقیامة الّتی یکون فیها الجزاء و الحساب و یجوز ان یکون الدّین هاهنا التّوحید.
و قیل: هو عامّ فی جمیع الکفّار و هو انّ کلّ من کفر فهو محلّ التّقریع بهذه الآیة لاغتراره بربّه.الَّذِی خَلَقَکَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ فَسَوَّاکَ ای سوّی خلقک فی بطن امّک. فَعَدَلَکَ. قرأ عاصم و حمزة و الکسائی و ابو جعفر: فعدلک بالتّخفیف و یکون فی بمعنی الی و ما صلة، ای صرفک و امالک الی ایّ صورة شاء حسنا و قبیحا و طویلا و قصیرا. و قرأ الآخرون بالتّشدید، ای جعلک معتدل الخلق مستوی الاعضاء لا تفاوت فیها.
ز خر طبعی تو مغروری بدین گوسالهٔ زرین که گاو سامری دارد امل در اغترار تو
و قال ابن مسعود: کفی بخشیة اللَّه علما و بالاغترار به جهلا. و قال رجل للشعبی: اقتنی ایّها العالم، فقال الشعبی: انّما العالم من خشی اللَّه عز و جلّ. و عن عطاء قال: نزلت هذه الایة فی ابی بکر الصدیق و ذلک انّه ظهر من ابی بکر خوف حتی عرف فیه فکلّمه النبی (ص) فی ذلک فنزل فیه: إِنَّما یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ.