اعتراف کردن. [ اِ ت ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) اقرار کردن. مقر شدن. معترف شدن. اذعان کردن. تصدیق کردن : هنر فائق آن که دشمن آنرا اعتراف کند. ( مرزبان نامه ). گفتندش که کنون که بظل حمایتش درآمدی و بشکر نعمتش اعتراف کردی چرا نزدیکتر نیایی. ( گلستان ). وام حافظ بگو که بازدهند کرده ای اعتراف و ما گوهیم.حافظ.و رجوع به اعتراف شود.
معنی کلمه اعتراف کردن در فرهنگ فارسی
اقرار کردن مقر شدن . معترف شدن اذعان کردن . تصدیق کردن .
معنی کلمه اعتراف کردن در ویکی واژه
confessare
جملاتی از کاربرد کلمه اعتراف کردن
اقرار اخبار به حقّی است برای غیر، بر ضرر خود. و در فرهنگ عمید آمدهاست که اعتراف کردن امری به سود دیگری و به زیان خود اقرار به هر لفظی ممکن است به شرط آنکه اقرارکننده بالغ، عاقل، قاصد و مختار باشد
جهاد احمد جبرئیل، فرزند وی در ۲۰ می ۲۰۰۲ در بیروت ترور شد. احمد جبرئیل و همفکران او این ترور را به موساد نسبت دادهاند. در خرداد ماه ۱۳۸۵ افرادی وابسته به اسرائیل در لبنان دستگیر شدند که به دست داشتن در این ماجرا اعتراف کردند.
آدم و حوا به جرم خود اعتراف کردند و از خداوند طلب بخشش کردند. ولی خداوند قبول نکرد و به فرشتگان گفت که آنها را از درگاه خود بیرون کنند و آدم به خداوند گفت: خداوندا توبه مرا بپذیر و از گناهم حذر کن.