اصرار کردن

معنی کلمه اصرار کردن در لغت نامه دهخدا

اصرار کردن. [ اِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) ثبات و دوام ورزیدن و ایستادگی کردن در کاری. و نیز لجاجت کردن و ایستادگی نمودن. ( ناظم الاطباء ). سماجت کردن. مُصِر بودن. ابرام کردن. پافشاری داشتن. اصرار ورزیدن. و رجوع به اصرار ورزیدن شود :
کند در ره نوشتن ها چو اصرار
سمش آب سیاه آرد قلم وار.اشرف مازندرانی ( از ارمغان آصفی ص 124 ).

معنی کلمه اصرار کردن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) پافشاری کردن .

معنی کلمه اصرار کردن در ویکی واژه

insistere
پژوژیدن

جملاتی از کاربرد کلمه اصرار کردن

پله با مصدومیت زانو وارد سوئد شد و بعد از بیرون آمدن از اتاق درمان، هم‌بازی‌هایش دور هم جمع شدند و بر انتخاب او اصرار کردند. اولین بازی او در برابر اتحاد جماهیر شوروی در سومین بازی دور اول جام جهانی فوتبال ۱۹۵۸ بود که در آن پاس گل دوم را به واوا داد. او جوان‌ترین بازیکنی بود که تا آن زمان در جام جهانی شرکت کرده بود. برزیل در بازی مقابل فرانسه در نیمه‌نهایی، ۲–۱ پیش بود و پله هت‌تریک کرد و تبدیل به جوان‌ترین بازیکن تاریخ جام جهانی شد که این کار را انجام داده است.
و ابن عباس بشنید که ابن عمر رضی الله عنه همی گوید که کبایر هفت است. گفت به هفتاد نزدیکتر است از آن که به هفت. و بوطالب که قوت القلوب کرده است همی گوید، «از جمله اخبار و اقوال صحابه جمع کرده ام هفده کبیره است، چهار اندر دل: کفر و عزم و اصرار کردن بر معصیت اگرچه صغیره بود، چنان که کسی کار بد همی کند و اندر دل ندارد که هرگز توبه کند و دیگر نومیدی از رحمت که آن را قنوط گویند و دیگر ایمنی از مکر خدای تعالی چنان که ساکن شود که من خود ایمن شده ام. و چهار اندر زبان: یکی گواهی زور که حقی اندر آن باطل شود، دیگر قدف صریح چنان که حد اندر آن واجب آید، سوم سوگند به دروغ که بدان مالی یا حقی از کسی ببرد، چهارم جادویی که آن نیز به کلماتی باشد که بر زبان برود. و سه اندر شکم: یکی خوردن هرچه مستی آورد و دیگر مال یتیم خوردن، سوم ربا خوردن و دادن. و دو اندر فرج: زنا و لواطه. و دو اندر دست: کشتن و دزدی کردن بر وجهی که حد واجب آید. و یکی اندر پا و آن گریختن است از صف کافران، چنان که یکی از دو بگریزد و ده از بیست، اما چون زیادت شوند گریختن روا بود. و یکی اندر جمله تن و آن حقوق مادر و پدر است.