معنی کلمه اشنع در لغت نامه دهخدا اشنع. [ اَ ن َ ] ( ع ص ) زشت : یوم اشنع؛ روز بد و زشت. ( منتهی الارب ). شنیع. شَنِع. || ( ن تف )شنیعتر. زشت تر. بدتر و قبیح تر. ( آنندراج ) ( غیاث ).اشنع. [ اَ ن َ ] ( اِخ ) ابن عمروبن طریف. پدر قبیله ای بود. ( از منتهی الارب ).
معنی کلمه اشنع در فرهنگ معین (اَ نَ ) [ ع . ] (ص تف . ) زشت تر، ناهنجارتر، بدتر، قبیح تر، اشنع اعمال .
جملاتی از کاربرد کلمه اشنع اشاعوا لنا فی الحیّ اشنع قصّة و کانوا لنا سلما فصاروا لنا حربا اشاعوا لنا فی الحی اشنع قصة و کانوا لنا سلما فصاروا لنا حربا.