اشمل

معنی کلمه اشمل در لغت نامه دهخدا

اشمل. [ اَ م َ ] ( ع ن تف ) شامل تر. فراگیرنده تر.
اشمل. [ اَ م ُ ] ( ع اِ ) ج ِشمال ( بمعنی چپ ضد یمین ). ( منتهی الارب ) ( المنجد ).

معنی کلمه اشمل در فرهنگ معین

(اَ مَ ) [ ع . ] (ص تف . ) شامل تر، فراگیرنده تر، ر سنده تر.

معنی کلمه اشمل در فرهنگ عمید

شامل تر، فراگیرنده تر.

معنی کلمه اشمل در ویکی واژه

شامل تر، فراگیرنده تر، ر سنده

جملاتی از کاربرد کلمه اشمل

مادر باباشمل رفت از جهان هفته‌ای باباشمل بربست لب
آرتور آبراهام، در فینال مسابقات میان وزن قهرمانی جهان با ضربه ناک‌اوت در راند یازدهم بر حریف خود خورن گوور غلبه و از مقام خود دفاع کرد. این مسابقه در مکس اشملین، آلمان برگزار شد.
راحت و آزاد چون باباشمل جیم شو هرجا که مشکل شد عمل
او در سال ۱۲۹۰ در فیض آباد مه ولات از آبادی‌های خراسان به دنیا آمد. پدرش مهدی‌خان از ملاکین آبادی و مادرش عذرا اهل روستای عبدل آباد بود. سال‌های آخر دبیرستان در دارالفنون تحصیل کرد و سپس وارد دانشکدهٔ افسری شد. او دو بار ازدواج کرد و سه فرزند به نام‌های شهلا، ترسی و هوشنگ دارد. صهبا از نویسندگان مجله‌های توفیق، باباشمل بود.[نیازمند منبع] و اشعارش را در قالب کلاسیک سروده‌است.
پس میان بستند آن بیچارگان خدمت باباشمل را رایگان
یا اشمل ابمظاهر یا اکمل الظهور یا برزخ البرازخ و یا جامع الشتات
و جمع المیمنة المیامن و جمع المشأمة المشائم و کان رسول اللَّه (ص) اذا توضّأ یبدأ بمیامنه و کان یحب التیامن فی کل شی‌ء. تقول تیامن الرجل اذا بدأ بیمینه و اصل الیمن السعادة و اصل التیمن الزجر و الفال الحسن و اما الشمال فجمعه شمائل و شمل و اشملة و شمالات و سمی الیمن لان الیمن عن یمین الکعبة و الشام عن شمال الکعبة و ذلک اذا دخل الحجر تحت المیزاب.
از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته‌است می‌توان به ماکس اشملینگ اشاره کرد.
دوستان آمد ز ره باباشمل ذکر او حی علی خیر العمل