اشتکاء

معنی کلمه اشتکاء در لغت نامه دهخدا

اشتکاء. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) شکایت و گله کردن. ( فرهنگ نظام ). گله کردن. ( منتهی الارب ). || تظلم به کسی بردن و به وی خبر دادن از رفتار بدش نسبت بخود. ( از اقرب الموارد ). || فلان یشتکی به ؛ یعنی او متهم است بدان. || ساختن پوست را تا دوغ زنند. ( منتهی الارب ). اشتکت المراءةُ؛ اتخذت الشکوةَ لمخض اللبن او للحلب. ( اقرب الموارد ).

معنی کلمه اشتکاء در فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص ل . ) گله کردن ، گله مند شدن ، شکایت کردن .

معنی کلمه اشتکاء در ویکی واژه

گله کردن، گله مند شدن، شکایت کردن.

جملاتی از کاربرد کلمه اشتکاء

وَ تَشْتَکِی إِلَی اللَّهِ ای تظاهر ما بها من المکروه. و الاشتکاء: اظهار ما بالانسان من المکروه و الشکوی اظهار ما یصنعه غیره به، وَ اللَّهُ یَسْمَعُ تَحاوُرَکُما ای مراجعتکما الکلام و التحاور: التجاوب، و هو رجع الکلام و جوابه اخذ من الحور و هو الرّجوع، یقول حار بعد ما کار. قوله: وَ اللَّهُ یَسْمَعُ تَحاوُرَکُما لیس هذا تکرار لانّ الاوّل لما حکته من زوجها، و الثانی لما کان یجری بینها و بین رسول اللَّه و لانّ الاول ماض و الثانی مستقبل. إِنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ لکلامها بَصِیرٌ بحالها، و قیل: سمیع لاقوال العباد، بصیر بافعالهم، ثمّ ذمّ الظهار.