معنی کلمه اسپرک در لغت نامه دهخدا
ناز و نعم پرورده را از من بگو کاین راه را
اشکی بباید چون بقم رخساره ای چون اسپرک.مظفر کرمانی.|| چوب زردرنگی است که آنرا خرد کرده و جوشانده با آب آن چیزی را برنگ زرد ملون کنند و آنرا روی چدن بکشند برنگ نفتی بی نظیر درآید که آنرا نفتی اسپرک گویند و رنگی مطبوع است. ( شعوری ). || پاره چوبی که در بُن دسته و سر آهن بیل کنند تا پای بدان فشرند. || بعضی گویند برگ زردچوبه است. ( برهان ). || درخت خربزه.( برهان ).