استینافی

معنی کلمه استینافی در لغت نامه دهخدا

استینافی. [ اِ ] ( ص نسبی ) منسوب به استیناف.

معنی کلمه استینافی در فرهنگ فارسی

منسوب به استیناف

جملاتی از کاربرد کلمه استینافی

ابراهیم العظم (۱۹۰۳–۱۹۵۷) شاعر و حقوقدان مردم سوری از خاندان سرشناس العظم بود. از دانشکدهٔ حقوق در سال ۱۹۲۸، فارغ‌التحصیل شد. به ادبیات و حدیث اشتغال داشت. مدتی وکیل و متولی اوقاف حماه و حلب بود. قاضی استینافی در دمشق شد تا اینکه درگذشت. اختصار الموافقات للشاطبی در دو جزء نگاشت، زرکلی آن را نزد خانوادهٔ العظم و چاپ‌نشده ذکر کرده. همچنین شعرش را متفرق نزد فرزندانش بیان کرده که در آن نازک‌دلی وجود دیده می‌شود. زرکلی همچنین از شماری از خویشاوندان العظم که در ادبیات سرشناس‌اند نام برده است.
که تذکیر ضمیر کرده از برای آنکه معنی ماء بردی است و جمله استینافیه است، کانّه یاد کردی چیزی که مؤذن بهول و شدّت بود گوئیا. کسی گفت حال ایشان باین نوع چیست؟ جواب دادند که یجعلون اصابعهم، و چرا اطلاق اصابع کرد در محل انامل؟ از جهت مبالغه مِنَ الصَّواعِقِ یجعلون ای من اجلها یجعلون، کقولهم سقاه من العتمه و الصّاعقة، فتصفه رعد هائل معها نار لا تمرّ بشی‌ء الّا انت علیه من الصّعق و هو شدة الصّوت و التاء فیها للمبالغة کالعافیة و الکاذبة.
برعکس رقیب سیاسی هم‌عصرش هنری، او فردی میانه‌رو و در آغاز به صلح و آشتی امیدوارتر از شورش و طغیان بود. پندلتون به همراه توماس جفرسون و جورج وایت، پس از جدایی از بریتانیا کد قانونی ویرجینیا را تغییر دادند. او در نظر معاصران ممکن است بیشتر به عنوان قاضی برجسته باشد؛ به ویژه در نقش‌های استینافی که بیست و پنج سال آخر عمرش را به آن اختصاص داد. یکی از این نقش‌ها رهبری آنچه بود که امروزه با نام دادگاه عالی ویرجینیا شناخته می‌شود.