استرعاء

معنی کلمه استرعاء در لغت نامه دهخدا

استرعاء. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) نگاهبانی فرمودن کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). نگهبانی کردن خواستن. ( زوزنی ). نگاه داشتن خواستن. ( منتهی الارب ). استحفاظ. نگاه داشتن و حفظ از کسی خواستن. نگاهبانی از کسی طلبیدن. || نگاهبانی کردن. ( منتهی الارب ). || استماع و گوش دادن طلبیدن. || بشبانی گرفتن.
- امثال :
من استرعی الذئب فقد ظلم .

معنی کلمه استرعاء در فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - نگهبان خواستن . ۲ - طلب توجه کردن .

معنی کلمه استرعاء در ویکی واژه

نگهبان خواستن.
طلب توجه کردن.

جملاتی از کاربرد کلمه استرعاء

و آنچ می‌گوید (که) لشکر ما در ولایتِ بیگانه سگشته و چشم دوخته و حال نیازموده باشند و بر مدارج و مکامنِ راهها وقوف ندارند و از مخاوف و مآمنِ آن بی‌خبر. شاید که خصم به دامِ مکر و استدراج و مراوغت ما را در مضیقی کشد که دستِ قدرت از تدارک آن کوتاه گردد و کار بر ما دراز شود ، نکو می‌گوید، امّا این اندیشه معارضست آنرا که شیر پادشاه جفاپیشه و خون‌خوار و رعیت‌شکار و پرآزار است. لشکر او بعضی هراسان و ناایمن باشند و نفور شده و بعضی توانگرانِ با ثروت که عمارات و عقارات بسیار دارند و همه از برای استرعاءِ خویش با ما گروند، طایفه‌ای سلامت‌جویانِ سر و قومی حمایت‌طلبانِ مال و بعضی دیگر که از دولتِ او ثمر نیافته باشند و سایه‌ی تولیتِ او بر ایشان نیفتاده و آفتابِ تربیت او بریشان نیفتاده، چشم به گردشِ روزگار دارند و دولتی تازه و پادشاهی نو خواهند تا مگر در ضمنِ آن مداولت ایشان نیز به نصیبه‌ای دررسند.