استرحام

معنی کلمه استرحام در لغت نامه دهخدا

استرحام. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) بخشایش خواستن. ( تاج المصادر بیهقی ). رحم خواستن. مهربانی طلبیدن.

معنی کلمه استرحام در فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص م . ) رحمت خواستن . مرحمت طلبیدن .

معنی کلمه استرحام در فرهنگ عمید

۱. رحم خواستن، شفقت و بخشایش خواستن، مهربانی خواستن.
۲. دلسوزی، شفقت.

معنی کلمه استرحام در فرهنگ فارسی

طلب رحم کردن، رحم خواستن، شفقت وبخشایش خواستن، مهربانی خواستن
( مصدر ) ۱ - طلب رحم کردن رحم خواستن بخشایش خواستن رحمت طلبیدن جمع : استرحامات .

معنی کلمه استرحام در ویکی واژه

بخشایش خواستن، طلب بخشایش کردن، رحمت خواستن. مرحمت طلبیدن.

جملاتی از کاربرد کلمه استرحام

اشتغال دکتر مقبل به قضاوت زیاد به طول نینجامید. او پروانه وکالت گرفت و از وکلای سرشناس تهران شد. هنگامی که عبدالحسین تیمورتاش وزیر دربار در دیوان کیفر در دو نوبت محاکمه شد، وکیل او بود. علاوه بر وکالت رابط بین داور و تیمورتاش هم بود و پیام‌هایشان را رد و بدل می‌کرد. آخرین دفاع تیمورتاش را که تماماً عجز و التماس و استرحام بود، از طرف داور توسط مقبل به او گفته شده بود.