ازکارافتادگی

معنی کلمه ازکارافتادگی در فرهنگستان زبان و ادب

{crash} [رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] حالتی که براثر خراب شدن تجهیزات سخت افزاری یا به وجود آمدن مشکل نرم افزاری پیش می آید و درنتیجه، فعالیت سامانه متوقف می شود

معنی کلمه ازکارافتادگی در ویکی واژه

حالتی که براثر خراب شدن تجهیزات سخت‏افزاری یا به وجود آمدن مشکل نرم‏افزاری پیش می‌آید و درنتیجه، فعالیت سامانه متوقف می‌شود.

جملاتی از کاربرد کلمه ازکارافتادگی

در ۲۳ سالگی تنها فرزندش که یک پسر است متولد شد، اما آنـّا تصمیم گرفت تا همچنان مجرد بماند و از ازدواج با پدر پسرش خودداری ورزید. کار سخت و شرایط دشوار کارخانه باعث بیماریش شد. عدم توانایی جسمی‌اش برای ادامه کار به عنوان یک جوشکار عاملی شد تا ادامه کارش با مشکل مواجه شود. از گرفتن بیمه ازکارافتادگی و بازنشستگی زودرس سرباز زد و در نتیجه او را به بخشی دیگر منتقل نموده و از این پس و تا زمان بازنشستگی از کار، به عنوان اپراتور جرثقیل‌های دروازه‌ای در این کارخانه به کار ادامه داد.