از کار شدن

معنی کلمه از کار شدن در فرهنگ معین

( ~. شُ دَ ) (مص ل . ) نک از کار افتادن .

معنی کلمه از کار شدن در ویکی واژه

نک از کار افتادن.

جملاتی از کاربرد کلمه از کار شدن

من از کار شدن غافل نبودم که مهمانی چنان بد دل نبودم
هیچ کس نیست که داند به چه کار آمده است بس که مردم ز تماشای تو از کار شدند