ارایک

معنی کلمه ارایک در فرهنگ معین

( اَ یِ ) [ ع . ] ( اِ. ) جِ اَریکه ، تخت ها.

معنی کلمه ارایک در فرهنگ عمید

= اریکه

معنی کلمه ارایک در فرهنگ فارسی

تختها، سریرها، جمع اریکه
( اسم ) جمع : اریکه تختها .

معنی کلمه ارایک در ویکی واژه

جِ اَریکه ؛ تخت‌ها.

جملاتی از کاربرد کلمه ارایک

جسم شریف از اسم لطیف برداشت و قد و قامت از عدل و استقامت یافت. دیدگانش از عالم نور پرتو ظهور جست، دست و بنان از غایت جود، آیت وجود گزید. شاهد علی چهره گشود، تارک مبارک مشهود شد، پنجه قدرت نیرو نموده پنجه و بازو موجود گشت. پرده گوش مظهر سمع شد، جلوه بصر دیده نظر باز کرد، عالم امر عیان شد قوة نطق در بیان آمد، هم‌چنین پیکر وجودش در مشیمه مشیت صورت میگرفت و در عوالم تسعه ابداع سیر و سلوک میفرمود تا ترکیب اعضائ ترتیب کامل یافت و نوبت ولادت در رسید. پس ملایک مقرب، ارایک مهذب مرتب داشته مشاغل نور در محافل سور افروخته شد و مجامع عیش در صوامع عرض اراسته گشت، فضل و رحمت تمهید بساط میکرد و دست قدرت ترتیب قماط میداد، حظابر قدس پرور و نشاط بود و عوالم علو در وجد و انبساط آمد تا مقدم پاک جنین در محفل قدس چنین زیور کشور ابداع شد و برتر از اجناس و انواع.
ز پیشش طرقوا گویان ملایک ز پس آراسته حوران ارایک
نشسته خادمانی بر ارایک درونش حوری و بیرون ملایک