اختیار آمدن

معنی کلمه اختیار آمدن در لغت نامه دهخدا

( اختیار آمدن ) اختیار آمدن. [ اِ م َ دَ ] ( مص مرکب ) گزیده آمدن : وزرای انوشیروان در مُهمی از مصالح ملک اندیشه همی کردند.و ملک همچنین تدبیری اندیشه کرد بزرجمهر را رأی ملک اختیار آمد. ( گلستان ). یکی را از دوستان گفتم امتناع سخن گفتنم بعلّت آن اختیار آمده است. ( گلستان ).

معنی کلمه اختیار آمدن در فرهنگ معین

( اختیار آمدن ) ( ~. مَ دَ ) [ ع - فا. ] (مص م ) برگزیدن ، پذیرفتن .

معنی کلمه اختیار آمدن در فرهنگ فارسی

( اختیار آمدن ) ( مصدر ) گزیده آمدن .
گزیده آمدن

معنی کلمه اختیار آمدن در ویکی واژه

برگزیدن، پذیرفتن.

جملاتی از کاربرد کلمه اختیار آمدن

ستاره ریز کنم از دو دیده بر تقویم حکیم را که کند اختیار آمدنت