احتضان

معنی کلمه احتضان در لغت نامه دهخدا

احتضان. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) در بر گرفتن. ( منتهی الارب ). در بغل گرفتن. در کنار گرفتن. ( غیاث ). || پروردن. دایگی کردن. ( منتهی الارب ). || بازداشتن. ( منتهی الارب ). || بازداشتن کسی را از حاجت وی. واداشتن از حاجت. || در زیر خود گرفتن مرغ ، خایه را. خوابیدن مرغ برای جوجه برآوردن.

معنی کلمه احتضان در فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - در کنار گرفتن . ۲ - در پناه گرفتن .

معنی کلمه احتضان در ویکی واژه

در کنار گرفتن.
در پناه گرفتن.

جملاتی از کاربرد کلمه احتضان

و مباد آن روز که ما را با سازِ چنین سوزی باید ساختن و نوایِ نالهٔ فراق نواختن و می‌باید دانست که هرک پشتِ استظهار با قدر دهد و دست از طلب باز گیرد یا تکیهٔ اعتماد همه بر طلب زند و روی از قدر بگرداند، بدان مرد مکاری ماند که بارِ خر یکسو سبک کند و یکسو سنگی، ناچار پشتِ بارگیر ریش گردد و بار نابرده بماند، چه طلب و قدر را هر دو در میزانِ تعدیل نظیر و عدیل یکدیگر نهاده‌اند و هم‌تنگ و هم سنگ آفریده، بلک دو برادرند در طریقِ مرافقت چنان دست دردست نهاده و عنان در عنان بسته که این بی‌حضورِ آن هرگز از آستانِ عدم در پیشگاهِ وجود قدم ننهد و آن بی‌وجودِ این هرگز از مرحلهٔ قوّت بمنزلِ فعل رخت فرو نگیرد، پس ما را پیش از آنک کار از حدِّ تدارک بگذرد و در مضیقِ اضطرار پیچیده شود، ساخته و بسیچیده باید بود رفتن را بمقامگاهِ دیگر، چه هنگامِ بیضه‌نهادن و بچّه کردن فراز آید، ناچار تدبیرِ مسکن و آشیان و ترتیبِ اسبابِ احتضان ایشان باید کرد، ع، دَمِّث لِنَفسِکَ قَبلَ الیَومِ مُضطَجِعا. ایرا گفت: هرچ میگوئی بر قواعدِ عقل مبنیست و در مقاعدِ سمعِ قبول تقریرِ آن جای‌گیر لکن طالبانِ دنیا و مراد جویانِ عاجل را هر یک در اقتناصِ مرادات و تحصیلِ اغراض قانونی دیگر و اصلی جداگانه است بعضی را بخت کشش کند و بی‌واسطهٔ کوشش بمقصود رساند و بعضی را تا کوشش نباشد، از کشش هیچ کار نیاید؟ چنانک بسیار کس از تسویفِ کسل بی‌بهره ماندند، بسیار در عثارِ عجل بسر درآمدند و از بادیهٔ خونخوارِ امل بیرون نرفتند.