اتلال

معنی کلمه اتلال در لغت نامه دهخدا

اتلال. [ اَ ت َ ] ( ع مص ) اَتل. گام نزدیک نهادن هنگام خشم. || سیر شدن از طعام. اَتلات.
اتلال. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ تَل ، بمعنی توده های خاک و توده های ریگ و پشته. ( منتهی الارب ) :
ای روز چه روزی تو بدین زینت و این زیب
کز زینت و زیب تو دگر شد همه اتلال.فرخی.|| ج ِ تَل ، بمعنی بالش. ( منتهی الارب ).
اتلال. [ اِ ] ( ع مص ) راست ایستادن. || چکانیدن. ( منتهی الارب ). || بستن و کشیدن چهارپا.

معنی کلمه اتلال در فرهنگ معین

( اَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ تل ، توده های خاک و ریگ ، پشته ها.

معنی کلمه اتلال در فرهنگ عمید

= تل

معنی کلمه اتلال در فرهنگ فارسی

پشته ها، توده های اک یا ریگ، جمع تل
( اسم ) ۱ - جمع : تل توده های خاک و ریگ پشته ها . ۲ - جمع : تل بالشها.
راست ایستادن

معنی کلمه اتلال در ویکی واژه

جِ تل ؛ توده‌های خاک و ریگ، پشته‌ها.

جملاتی از کاربرد کلمه اتلال

شکارِ من در اتلالِ بلندست نه عبدی کاهویِ سر در کمندست
بوی جان می آید از اتلال نجد ساعتی با من بگو احوال نجد
بوی جان می آید از اتلال دل گوییا از جان بود ارسال دل
شد صاف به پیش قدم ما همه اتلال تا پیش گرفتیم ره اهل صفا را
یک نسیمی خواست از اتلال مجد زان نسیمش جان برقص افتاد و وجد