ابخل
معنی کلمه ابخل در فرهنگ معین
معنی کلمه ابخل در فرهنگ فارسی
( صفت ) زفت تر بخیل تر .
معنی کلمه ابخل در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه ابخل
و قال بعضهم: انّ رسم النثارات للملوک و غیرهم من الکبراء و الرؤساء مأخوذ من آداب اللَّه تعالی فی شأن رسوله حیث قال: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا ناجَیْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْواکُمْ صَدَقَةً قوله. ذلِکَ خَیْرٌ لَکُمْ ای ذلک التصدّق خیر لکم من البخل. وَ أَطْهَرُ لانفسکم و ازکی لها فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا ما تتصدّقونه قبل النجوی فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ یغفر لکم لعلمه بضرورتکم و صدق نیاتکم، رَحِیمٌ بکم حیث لم یؤاخذکم بذلک. أَ أَشْفَقْتُمْ قال ابن عباس: ابخلتم و قال الشاعر:
گاه بواسطه خمس و زکاه در آتش میگذارند و گاه بواهمه پیشکش و مالیات از آب میگذرانند و گاه باندیشة حوادث و آفات در خاک میگذارند و شک نیست که عاقبت دردار دنیا بر باد خواهد رفت و وای از آن وقت که در عالم عقبی سر تکوی بهاجباههم و جنوبهم ظاهر شود و راز سیطوقون مابخلوا بآشکار گردد.
پاکند به عرض و به صیانت همه خویشانت از حرمتت ای خواجه نزد نابخلائل