آویزان کردن

معنی کلمه آویزان کردن در فرهنگ فارسی

( آویزان کردن ) ( مصدر ) آویختن تعلیق .

معنی کلمه آویزان کردن در ویکی واژه

آویزان‌کردن
آویختن. یک فانوس بادی هم در داخل گاری به سقف آویزان کردند. «صادق هدایت»

جملاتی از کاربرد کلمه آویزان کردن

بنابر قولی دیگر او را به بند کشیده و از سقف مطبخ عمارت پادشاهی آویزان کردند. دیگ بسیار بزرگی را پر از آب نموده و هیزم فراوان زیر آن روشن کردند تا آب داخل دیگ بجوش آمد و سپس ابراهیم خان کلانتر را آرام آرام با طناب به داخل دیگ آبجوش فرو بردند و به قتل رسید. دارایی‌های او به نفع شاه ضبط شد و سمتش به میرزا محمدشفیع آصف‌الدوله رسید. به گفته یرواند آبراهامیان در ایران بین دو انقلاب، او در روغن جوشانده شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، به نقل از یک منبع مطلع «آقای قاسمی بجد در خصوص اتهامات مطروحه علیه خود به قضات دادگاه‌ها طی جلسات دادرسی اعلام کرده‌است که در طول مدت بازجویی، توسط بازجویان اطلاعات سپاه جهت اخذ اعترافات اجباری تحت فشار روحی و شکنجه قرار گرفته‌است.» آقای قاسمی بجد در دوران بازجویی تحت فشار و شکنجه و در سلول انفرادی، زندانی بود. تخلفاتی چون ممانعت از مصرف داروهای قلب، بیهوشی در پی مصرف داروهای اشتباهی، تهدید به آویزان کردن، تهدید به شکنجه خانواده و بازداشت مادر بیمارش نیز در این گزارش ذکر شده‌است.
از دیگر شکنجه‌ها و مجازات‌های دوران صفوی، زنده‌زنده کندن پوست مجرمان و مخالفان و پُرکردن پوست آنان با کاه یا آویزان کردن مخالفان و انداختن آنان جلوی سگ‌های آدم‌خوار بود. همچنین کندن اعضای بدن مخالفان، ریختن سرب داغ در گلوی مجرمین، جوشاندن مجرمین در روغن جوشان، ریختن باروت در لباس مجرم و منفجرکردن آن از دیگر شکنجه‌های رایج در آن دوران بود.