آهن ساز

معنی کلمه آهن ساز در لغت نامه دهخدا

( آهن ساز ) آهن ساز. [هََ ] ( نف مرکب ) آنکه بخاری و انبر و خاک انداز و حمامهای آهنین و منقل و امثال آن سازد از تنکه آهن.

معنی کلمه آهن ساز در فرهنگ فارسی

( آهن ساز ) ( اسم صفت ) آنکه انبر خاک انداز بخاری منقل آهنین و مانند آن سازد .

معنی کلمه آهن ساز در ویکی واژه

آهن‌ساز
آنکه از آهن یا ورقه‌های آن، لوازم و وسایل مختلف می‌سازد.

جملاتی از کاربرد کلمه آهن ساز

بهر خود خصمت اگر قلعهٔ آهن سازد عنکبوتیست که بر خود تند از لعب لعاب
رویکرد دیگر جایگزین کردن جزئی کلینکر مرسوم با انتخاب‌هایی مانند خاکستر بادی، خاکستر رسوبی و سرباره است. همه اینها فراورده‌های فرعی صنایع دیگر هستند که در غیر این صورت در گورستان زایدات دفن می‌شوند. خاکستر بادی و رسوبی از نیروگاه‌های ترموالکتریکی می‌آیند، در حالی که سرباره ضایعات کوره‌های بلند در صنعت آهن سازی است. این مواد هم مانند افزودنی‌ها کم‌کم در حال محبوب شدن هستند، به خصوص از زمانی که معلوم شد قابلیت افزایش استحکام، کم کردن چگالی و افزایش دوام بتن را دارند.
و از ثقات شنودم که هر روز هزار دینار مغربی از آن جا به خزینه سلطان مصر برسد چنان که آن مقدار به روزی معین باشد. و محصل آن مال یک تن باشد که اهل شهر دو تسلیم کنند در یک روز معین و وی به خزانه رساند که هیچ از آن منکسر نشود و از هیچ کس به عنف چیزی نستاند. و قصب و بوقلمون که جهت سلطان بافند همه را بهای تمام دهند چنان که مردم به رغبت کار سلطان کنند نه چنان که در دیگر ولایت‌ها که از جانب دیوان و سلطان بر صناع سخت پردازند. و جامه عماری شتران و نمدزین اسپان بوقلمون بافند به جهت خاص سلطان. و میوه و خواربار شهر از رستاق مصر برند. و آن جا آلات آهن سازندچون مقراض و کارد و غیره و مقراضی دیدم که از آن جا به مصر آورده بودند پنج دینار مغربی می‌خواستند چنان بد که چون مسمارش برمی کشیدند گشوده می‌شد و چون مسمار فرو می‌کرند در کار بود.
طمع دارند و نبودشان که شاه جان کند ردشان ز آهن سازد او سدشان چو ذوالقرنین آسایی
چو آتش گر ز آهن سازد ایوان چو گوهر گر شود در سنگ پنهان