آهار زدن

معنی کلمه آهار زدن در لغت نامه دهخدا

( آهار زدن ) آهار زدن. [ زَ دَ ] ( مص مرکب ) آهاردن.

معنی کلمه آهار زدن در فرهنگ فارسی

( آهار زدن ) ( مصدر ) ( آهارد خواهد آهارد بیاهار آهارنده آهارده ) آهار زدن آهار کردن آهار مالیدن .

معنی کلمه آهار زدن در ویکی واژه

آهارزدن
پارچه، لباس، و مانند آنها را به آهار آغشتن. پیرهن‌های تو را جمله خود آهار زنم/ ... «ایرج میرزا»

جملاتی از کاربرد کلمه آهار زدن

بنایی که تحت عنوان بقعه شیخ احمد فهادان مشهورست، بقایای خانقاه و مسجد و بقعه‌ای است از آن شیخ احمد اسفنجردی. شیخ فخرالدین احمد و برادرش محمد از مردم اسفنجرد (منطقه اسفنجرد روستایی بوده میان عز آباد رستاق و نزدیک مجومرد که بعدها تخریب شده‌است) و مشغول به پیشه شومالی (آهار زدن پارچه شعر بافی) بوده‌اند که به علت ظلم وستم عامل آن آبادی از موطن خود هجرت کرده و به یزد آمده درمحله‌ای که فهادان نام دارد سکنی گزیدند. این دو برادر از عرفا مورد احترام بسیار مردم بوده‌اند و در کتب تاریخ یزد کراماتی چند به فخرالدین احمد نسبت داده شده‌است.
پیرهن های تُرا جمله خود آهار زنم من ز آهار زدن واقفم و مستحضر