آمیژه

معنی کلمه آمیژه در لغت نامه دهخدا

( آمیژه ) آمیژه. [ ژَ / ژِ ] ( ن مف / نف ) آمیزه. ( برهان ). || شاعر و موزون. ( برهان ). || مرکب ، مقابل بسیط. ( بهار عجم ). || ( اِمص ) آمیغ. صحبت. آرمیدن با. آمیزش با جفت.
- آمیژه مو ؛ دومو.

معنی کلمه آمیژه در فرهنگ فارسی

( آمیژه ) ( صفت ) ۱ - آمیخته مخلوط ممزوج . ۲ - آنکه ریش دو مویه دارد ۳ - اختلاط و امتزاج

معنی کلمه آمیژه در فرهنگستان زبان و ادب

آمیژه
{chimera/ chimaera} [زیست شناسی-ژن شناسی و زیست فنّاوری] موجود زنده یا بافت یا مولکولی که از ترکیب اجزایی با خاستگاه های ژنی متفاوت به وجود آمده باشد

معنی کلمه آمیژه در ویکی واژه

موجود زنده یا بافت یا مولکولی که از ترکیب اجزایی با خاستگاه‌های ژنی متفاوت به وجود آمده باشد.

جملاتی از کاربرد کلمه آمیژه

من آن آمیژه گویستم که در شعر نیارم گفت لفظی نامرتب