آمیغه

معنی کلمه آمیغه در لغت نامه دهخدا

( آمیغه ) آمیغه. [ غ َ / غ ِ ] ( ن مف / نف ) آمیخته. || ( اِمص ) بضاع. وِقاع. ( برهان ).

معنی کلمه آمیغه در فرهنگ معین

( آمیغه ) (غِ ) (اِمص . ) ۱ - آمیزش . ۲ - مباشرت ، مجامعت .

معنی کلمه آمیغه در فرهنگ عمید

( آمیغه ) ۱. آمیخته، مخلوط.
۲. (اسم مصدر ) آمیزش، مجامعت.

معنی کلمه آمیغه در ویکی واژه

آمیزش.
مباشرت، مجامعت.

جملاتی از کاربرد کلمه آمیغه

«وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَیاةِ الدُّنْیا» مثل زن ایشان را و جهان ایشان را و آرایش آن را، «کَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ» چون آبی که فرو فرستادیم آن را از آسمان، «فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ» بر رست از آمیغهای گوناگون که از زمین روید بآن آب، «فَأَصْبَحَ هَشِیماً» پس آنک رست و آراست خشک گشت و گفته، «تَذْرُوهُ الرِّیاحُ» باد آن را در هوای برد پراکنده، «وَ کانَ اللَّهُ عَلی‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ مُقْتَدِراً (۴۵)» و اللَّه تعالی بر همه برد و آورد تواناست، فراخ توان.