آمادهساختن آماده کردن. دانستن این مطلب زمینه را برای بحث آینده ... آماده میسازد. «مرتضیمطهری»
جملاتی از کاربرد کلمه آماده ساختن
بهر اسیر کردن اهل و عیال او آماده ساختند شتر های بی جهاز
حکایت کنند که دو عارف، هر یک بهر مسافران رباطی آماده ساختند و به خدمت ایشان بنشستند. یکی از آن دو از دیگری غرض پرسید. گفت:
فون مانشتاین به صورت طبیعی در مقام فرماندهی یک لشکر دیگر نمیتوانست از اتفاقات درون حیطه اختیارات فرماندهی عالی آگاه شود. بعدها در نوشتههای خود دوره فرماندهی لشکر هجدهم پیادهنظام را که در آن به درجه سرلشکری ترفیع یافت، «لذتبخش» توصیف کرد. در هنگام ورود او این لشکر به عنوان یکی از یازده لشکر تازه ایجاد شده در سال ۱۹۳۴، در شرایط توان کامل سازمانی خود قرار نداشت. فرصت اندکی پیش از آغاز مورد سبز در ۳۰ سپتامبر سال ۱۹۳۸، جهت آماده ساختن این لشکر در اختیار فون مانشتاین بود. مقرر شد لشکر او در قالب ارتش دوم استحکامات مرزی چکسلواکی را مورد حمله قرار دهد اما در نهایت نتیجه کنفرانس مونیخ موجب لغو تهاجم آلمان گشت.
از این رو پیش از آن که مرگ ناگهانی دریابدتان توشه ی راه ارواح خویش فراهم سازید. چرا که بیش از این سخت از آماده ساختن خویش غافل مانده اید.
فردوسی دهقان و دهقانزاده بود. او آغاز زندگی را در روزگار سامانیان و همزمان با جنبش استقلالطلبی و هویتخواهی در میان ایرانیان سپری کرد. شاهان سامانی با پشتیبانی از زبان فارسی، زمانهای درخشان را برای پرورش زبان و اندیشهٔ ایرانی آماده ساختند و فردوسی در هنر سخنوری آشکارا وامدار گذشتگان خویش و همهٔ آنانی است که در سدههای سوم و چهارم هجری، زبان فارسی را به اوج رساندند و او با بهرهگیری از آن سرمایه، توانست گفتار خود را چنین درخشان بپردازد. در نگاهی فراگیر دربارهٔ دانش و آموختههای فردوسی میتوان گفت او زبان عربی میدانست، اما در نثر و نظم عرب چیرگی نداشت. در «پیشگفتار بایسنقری» نام فردوسی با «حکیم» همراه است، که از دید برخی اشاره به حکمت خسروانی دارد.
بیدینی او از مطالعهٔ باب برزویه طبیب که به نظر میرسد خود، آن را به کلیله و دمنه افزودهاست بهخوبی آشکار میشود: «... بههیچ تأویل درد خویش درمان نیافتم و روشن شد که پای سخن ایشان (اهل دین) بر هوا بود…» ابن مقفع در جریان نهضت فرهنگی زمان عباسیان نقشی بسیار مهم و اساسی داشت. او برای آماده ساختن زمینههای بحث و تحقیق در امور فلسفی، ابتدا کتابهای مرقیون و ابن دیصان و مانی را به عربی ترجمه کرد.