آلوده دامان

معنی کلمه آلوده دامان در لغت نامه دهخدا

( آلوده دامان ) آلوده دامان. [ دَ / دِ ] ( ص مرکب ) آلوده دامن. آنکه دامن ملوث دارد. مجازاً، که عفیف نباشد. بی عفاف. فاسق. فاجر :
گرمن آلوده دامنم نه عجب
همه عالم گواه عصمت اوست.حافظ.|| عاصی. گناهکار. ( برهان ).

معنی کلمه آلوده دامان در فرهنگ فارسی

( آلوده دامان ) ( صفت ) ۱ - آنکه دامن ملوث دارد. ۲ - آنکه عفیف نباشد بی عفاف فاسق . ۳ - گناهکار عاصی مقابل پاک دامان .

معنی کلمه آلوده دامان در ویکی واژه

آلوده‌دامان
(قدیم): آلوده دامن. تو را پاک آفرید ایزد ز خود شرمت نمی‌آید/ که روزی پاک‌ بودستی کنون آلوده دامانی؟ «پروین‌اعتصامی»

جملاتی از کاربرد کلمه آلوده دامان

سرشک از ننگ دامنشان به سوی دیده برگردد زنند اما ملک را طعنه آلوده دامانی
بخت کوس مقبلی زد کز قضا شد نامزد همچو من آلوده دامانی به عشق پاک او
زگریه دامن ما گرچه دریاست ولی آلوده دامانی همانست
تا گریبان دامن از خار تعلق چیده ام همچو بحر از خار و خس آلوده دامان نیستم
مصور گر کشد تمثال ما ز آلوده دامانی عجب نبود ورق از خود فشاند کرده ما را
به کوی می‌فروشان با هزاران عیب خوشنودم که پوشیده‌ست خاکش عیب هر آلوده دامان را
از آن آلوده دامانیم در عشق که خون دل به دامان است ما را
من‌مست‌وبدحال‌این‌چنین یارب چه خواهدگفتنم گر پاکدامانی بدین آلوده دامان بگذرد
پای خواب آلوده دامان صحرا می کند آهوی رم کرده را گیرایی مژگان تو
سوی محرابم مخوان ای پاک دین بهر خدای زانکه در بزم شراب، آلوده دامانم چو شمع