آقشام

معنی کلمه آقشام در لغت نامه دهخدا

( آقشام ) آقشام. ( اِ مرکب ) ( از ترکی ِ آق ، سپید + فارسی ِ شام ، شب ) اول شب. فلق. || نوبتی که بر در پادشاهان و امراء ترک زدندی شامگاهان.
- آقشام زدن .

معنی کلمه آقشام در فرهنگ معین

( آقشام ) [ تر - فا. ] (اِمر. ) ۱ - غروب ، شامگاه . ۲ - نوبتی که بر در پادشاهان و امرای ترک در شامگاه می زدند. ۳ - شیپوری که هنگام غروب در سربازخانه ها می زدند.

معنی کلمه آقشام در فرهنگ عمید

( آقشام ) ۱. غروب، هنگام غروب، شامگاه.
۲. شیپوری که هنگام غروب در سربازخانه می زنند.

معنی کلمه آقشام در فرهنگ فارسی

( آقشام ) ( اسم ) ۱- اول شب فلق هنگام غروب شامگاه. ۲ - نوبتی که بر در پادشاهان و امرای ترک در شامگاه میزدند . ۳ - تشریفاتی که در هنگام غروب در سرباز خانه ها انجام دهند شامگاه .
اول شب فلق
غروب، هنگام غروب، شامگاه، شیپوری که هنگام غروب درسربازخانه می زنند

معنی کلمه آقشام در ویکی واژه

غروب، شامگاه.
نوبتی که بر در پادشاهان و امرای ترک در شامگاه می‌زدند.
شیپوری که هنگام غروب در سربازخانه‌ها می‌زدند.

جملاتی از کاربرد کلمه آقشام

زندگی گالان با به دنیا آمدن دو پسرش آق‌اویلر و آقشام‌گلن ادامه می‌یابد. ناگهان در روزی از روزهای نامیمون صحرا، گالان که شتابان از نبرد خونین دیگری برگشته است و در کنار چاه اینچه‌برون آب می‌خورد به دست یِت‌میش برادر بزرگ سولماز کشته می‌شود.